علم فارکس

شاخص قدرت نسبی چیست؟


نسبت این دو مقدار به‌عنوان مقدار RSI شناخته می‌شود و بین صفر تا صد نمایش داده می‌شود. اگر RSI بالای ۵۰ باشد، به‌معنی صعودی بودن جهت قیمتی است. اگر RSI زیر ۵۰ باشد، به‌معنی نزولی بودن جهت حرکت قیمت است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی روند بازار در آینده استفاده می‌کنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی‌ است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیک‌های آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه می‌شوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن می‌خوانید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال روشی برای پیش‌بینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده می‌شود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.

تحلیل تکنیکال روی داده‌های تاریخی قیمت یا پرایس‌اکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده می‌شود. بسیاری از معامله‌گران برای شناسایی روندها و فرصت‌های مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند.

ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمی‌گردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیت‌‌های چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامه‌نگار حوزه اقتصادی و مؤسس وال‌استریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در دارایی‌ها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیت‌های او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.

در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دست‌نویس‌ها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گسترده‌تر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و معامله‌گران تبدیل شده است.

تحلیل تکنیکال چگونه کار می‌کند؟

همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمت‌های قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمی‌دهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می‌شوند.

در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی می‌کنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معامله‌گران و سرمایه‌گذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص درباره‌ی ترس و طمع).

نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیش‌بینی‌ آن قابل اطمینان‌تر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دست‌کاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آن‌ها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنال‌های غلط در آن کمتر ایجاد می‌شود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آن‌ها دارد.

شاخص‌ها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال

معامله گران به منظور بررسی موشکافانه‌ی قیمت‌ها و در نهایت یافتن فرصت‌های مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده می‌کنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخص‌های تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانه‌ای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا می‌کنند. از آنجایی که این شاخص‌ها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معامله‌گران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده می‌کنند.

سرفصل‌های این آموزش

میانگین متحرک ساده (SMA)

معمولا معامله‌گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، شاخص‌ها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمت‌ها به کار می‌برند.

در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروف‌ترین اندیکاتورهای مورد استفاده‌ی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمت‌های پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه می‌کند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.

خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.

نحوه‌ی استفاده SMA:

به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر می‌تواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش می‌دهد، اما بازار طبق پیش‌بینی شما پیش نمی رود. راه‌حل چیست؟

شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمت‌های بسته شده‌ی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمت‌های قدیمی‌تر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرک‌نمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمت‌های اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمی‌گیرند.

خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.

به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریع‌تر به تغییر قیمت واکنش نشان می‌دهد. از طرفی می‌دانیم، هر چه شما سریع‌تر روند بازار را تشخیص بدهید، می‌توانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.

میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاه‌مدت معامله می‌کنند گزینه‌ی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده می‌کنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعه‌ای از اسیلاتورها شناخته می‌شوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال می‌کند، اسیلاتورها فرمول‌های ریاضی را روی داده‌های قیمتی اعمال کرده و خروجی آن‌ها در محدوده‌هایی از پیش تعیین شده قرار می‌گیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.

در این تصویر RSI در محدوده‌ی ۶۰ قرار دارد.

نحوه‌ی استفاده از RSI:

  • RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید می‌دانند. چون به اندازه ی شاخص قدرت نسبی چیست؟ کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
  • RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند دارایی‌هایشان را می‌فروشند.

شاخص Stochastic RSI

علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه می‌شود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه می‌شود.

در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار می‌رود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.

نحوه‌ی استفاده Stoch RSI:

استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخص‌های اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.

  • اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
  • اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
  • از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را می‌توان انتظار داشت.

باند بولینجر (Bollinger Bands)

شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معامله‌گران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیش‌بینی وضعیت احتمالی بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold) و همچنین اندازه‌گیری نوسانات بازار استفاده می‌شود.

به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:

  • زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
  • زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.

همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.

باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:

  • باند بالایی
  • خط میانی
  • باند پایینی

خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمول‌های این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوه‌ی استفاده از این شاخص را به شما آموزش می‌دهیم.

نحوه‌ی استفاده BB:

به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.

  • اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
  • اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.

به بیانی ساده‌تر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده می‌شود.

شاخص مکدی (MACD)

مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده می‌شود.

تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمی‌دهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.

به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده می‌شود.

  • خط اول میانگین متحرک سریع‌تر را نشان می‌دهد. (خط آبی)
  • خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان می‌دهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
  • خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش می‌دهد. (هیستوگرام-سفید)

تریدرها از این خطوط، سیگنال‌های خرید یا فروش را دریافت می‌کنند. چطور؟

نحوه‌ی استفاده MACD:

زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع می‌کند، و به بالا یا پایین آن حرکت می‌کند، سیگنال خرید یا فروش استخراج می‌شود.

  • سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
  • سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.

اما این سیگنال‌ها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر می‌کند.

خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنال‌ها:

  • اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قوی‌تر است.
  • اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قوی‌تر است.

در تصویر بالا مشاهده می‌کنید که مک‌دی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.

سیگنال‌های معاملاتی

به طور کلی اندیکاتو‌رها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معامله‌گر می‌دهد، اما از آن‌ها می‌توان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنال‌ها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.

همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنال‌های معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنال‌های غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگران‌کننده است؛ چون در این بازار، دارایی‌ها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه می‌کنند.

نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال

گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحث‌برانگیز و غیر‌قابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر می‌کنند، وقایع رخ می‌دهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به انواع یکسانی از شاخص‌ها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخص‌ها افزایش می‌یابد.

از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیل‌گر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل می‌کند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معامله‌گران غیرممکن است.

تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال

پیش‌فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت‌های حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس می‌کند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر داده‌های قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.

در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از داده‌های تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده می‌شود. در این تحلیل طیف گسترده‌ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته می‌شود.

بنابراین، ممکن است این‌گونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می‌شود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیل‌های موجود در یک دارایی، می‌تواند برای یک تحلیل‌گر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزش‌گذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معامله‌گران کوتاه مدت ترجیح می‌دهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوق‌ها و سرمایه‌گذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.

یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به داده‌های کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بی‌طرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم می‌کند و برخی حدس و گمان‌ها که با رویکرد کیفی‌ در تحلیل بنیادین ارائه می‌شود را از بین می‌برد.

با این حال تحلیل تکنیکال علی‌رغم سروکار داشتن با داده‌های تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداری‌‌های شخصی است. به عنوان مثال یک معامله‌گر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ می‌دهد. علاوه بر این در دوره‌هایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.

سخن آخر

جدا از نقد و بحث‌های طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت مربوط می‌شود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاه‌مدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران مفیدتر است.

شاخص قدرت نسبی یا RSI چیست؟

«RSI» یک اندیکاتور تکنیکال است که قدرت یا ضعف روند حرکتی قیمت یک جفت‌ارز را با مقایسه‌ی حرکت رو به بالا و حرکت رو به پایین، در یک بازه‌ی زمانی، اندازه‌گیری می‌کند. این کار با رصد کردن افزایش و کاهش قیمت و مقایسه‌ی آن‌ها با قیمت کنونی انجام می‌شود.


شاخص RSI برای اولین بار توسط «ولز وایلدر» ابداع شد و سال ۱۹۷۸ در کتاب تحلیل تکنیکال وی به چاپ رسید. RSI یک اندیکاتور مومنتوم محسوب می‌شود و از آن برای تعیین سرعت و قدرت حرکت قیمت و همچنین قدرت و ضعف ادامه‌ی حرکت استفاده می‌شود.


RSI در کنار اینکه به معامله‌گر کمک می‌کند تا مومنتوم قیمتی را شناسایی کند، برای شناسایی اشباع فروش و اشباع خرید و همچنین تشخیص سیگنال‌ها‌ی واگرایی و واگرایی مخفی نیز به کار گرفته می‌شود.


RSI به عنوان یک نوسانگر به نمایش درمی‌آید و دارای نمودار خطی است که بین دو مقدار کمینه و بیشینه نوسان می‌کند و همیشه بین صفر و ۱۰۰ نوسان می‌کند.


برای کشیدن نمودار RSI از ترکیب اطلاعات زیر در یک بازه‌ی زمانی استفاده می‌شود:
- سود متوسط در زمان بالا رفتن قیمت در یک بازه‌ی زمانی
- ضرر متوسط در زمان پایین آمدن قیمت در یک بازه‌ی زمانی


نسبت این دو مقدار به‌عنوان مقدار RSI شناخته می‌شود و بین صفر تا صد نمایش داده می‌شود. اگر RSI بالای ۵۰ باشد، به‌معنی صعودی بودن جهت قیمتی است. اگر RSI زیر ۵۰ باشد، به‌معنی نزولی بودن جهت حرکت قیمت است.


اگر RSI زیر ۳۰ باشد، به معنی اشباع فروش است و اگر بالاتر از ۷۰ باشد، به معنی اشباع خرید است. به‌جز ناحیه‌ی صفر تا ۳۰ که اشباع فروش است و ۷۰ تا صد که اشباع خرید است، ناحیه‌ی بین ۳۰ تا ۷۰ نیز ناحیه‌ی خنثی نامیده می‌شود.


بازه‌ی زمانی که به‌صورت مرسوم برای RSI مورد استفاده قرار می‌گیرد، ۱۴ است، ولی معامله‌گران علاوه بر بازه‌ی ۱۴ از بازه‌های بین ۲ برای نمودارهای هفتگی و ۲۵ برای بازه‌های زمانی کوتاه‌تر نیز استفاده می‌کنند.


معامله بر اساس RSI به چه صورت است؟
از این شاخص به روش‌های مختلفی می‌توان استفاده کرد که از بین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تایید شروع یک روند جدید؛
- درک اینکه قیمت به ناحیه‌های اشباع فروش و اشباع خرید وارد شده است؛
- هشدار اینکه بین قیمت و RSI واگرایی ایجاد شده است و ممکن است قیمت افت کند.


رویکردهای مختلف جهت استفاده از RSI برای تولید سیگنال معاملاتی
شناسایی ناحیه‌ی اشباع خرید یا فروش و تغییر روند
زمانی که قیمت افت می‌کند، RSI به سمت صفر میل می‌کند و در زمان صعود، این شاخص به سمت ۱۰۰ نزدیک می‌شود. ورود به ناحیه‌ی اشباع خرید به معنی پایان رالی صعودی است و می‌توان از آن سیگنال فروش استخراج کرد. برعکس اگر شاخص قدرت نسبی وارد ناحیه‌ی اشباع فروش شود، می‌توان از آن سیگنال خرید استخراج کرد.


واگرایی و همگرایی (قدرت و ضعف روند)
همگرایی: زمانی که RSI دارای جهت مشابه جهت قیمت است، نشان‌دهنده‌ی قدرت روند شروع شده است و به ما می‌‌گوید که شرایط گاوی می‌تواند ادامه داشته باشد.


واگرایی: زمانی که RSI برخلاف جهت حرکت قیمت باشد، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ضعف روند کنونی و تغییر روند باشد.


RSI چگونه محاسبه می‌شود؟
محاسبه‌ی RSI یک فرآیند چند مرحله‌ای است و شامل اندازه‌گیری قدرت نسبی با مقایسه‌ی میانگین سود و ضرر می‌شود. برای محاسبه‌ی RSI از فرمول زیر استفاده می‌شود:


RSI = (100 – (100 / (1 + RS)))

در این فرمول RS به معنی قدرت نسبی است که برای محاسبه‌ی آن میانگین سود در یک بازه‌ی زمانی بر میانگین ضرر در همان بازه‌ی زمانی تقسیم می‌شود.

شاخص RSI چیست و چگونه از آن در تحلیل تکنیکال استفاده کنیم؟

ارز دیجیتال

تازه‌واردان دنیای خرید و فروش ارزهای دیجیتال بیشتر اوقات در اولین نگاه به خطوط و شاخص‌های عجیب‌وغریب نمودارها، سردرگم و کلافه می‌شوند. برای خود من هم داستان به همین صورت بود. در ابتدا این حوزه برای من گیج‌کننده به نظر می‌رسید و فهمیدن آن بسیار دشوار بود تا اینکه متوجه شدم ساخته‌های ذهنی من از دنیای ارزهای دیجیتال و تحلیل تکنیکال صحیح نبوده است.

بهتر است بخوانید : پرایس اکشن چیست؛ آموزش ترید به سبک پرایس اکشن

برای اینکه این موضوع را اثبات کنم، برخی مفاهیم خرید و فروش ارز دیجیتال را که طی این مسیر یاد گرفتم، با شکستن به تعاریف و اجزای کوچکتر به شما توضیح خواهم داد. امیدوارم که بتوانم در این مطلب برخی از اسرار تریدینگ را برای شما فاش کنم. در ادامه یکی از مهمترین شاخص‌های تکنیکال به نام قدرت نسبی (RSI) را توضیح داده و پس از آشنایی با آن، چند نکته طلایی برای به کار گیری آن‌ در معاملاتتان را آموزش خواهیم داد.

وظیفه اصلی RSI این است که به شما درباره بیش از حد فروخته شدن یا بیش از حد خریده شدن یک دارایی ارزشمند اطلاع دهد. از هر پلتفرمی که برای دنبال کردن بازار استفاده می‌کنید، باید گزینه‌ای جهت افزودن این شاخص به نمودارتان داشته باشید.

RSI

دلایل زیادی وجود دارند که RSI را به یک تکیه‌گاه مطمئن برای تریدرها تبدیل کرده‌ است. زمانی که RSI در حدود ۷۰ درصد ماکزیمم مقدار خود قرار گیرد (یعنی در اعداد ۷۰ به بالا) در منطقه اشباع خرید قرار می‌گیرد. یعنی اینکه دارایی بیش از حد خریداری شده و احتمال کاهش قیمت آن زیاد است.
زمانی که RSI در مقادیر کمتر از ۳۰ قرار بگیرد، منطقه اشباع فروش را نشان خواهد داد. یعنی اینکه دارایی بیش از حد فروخته شده و زمان مناسبی برای خرید کردن به وجود آورده است.

این اعداد برای برخی تریدرها متفاوت است. مثلا عده‌ای از ترکیب ۳۳ و ۶۶ درصد استفاده می‌کنند، برخی معامله‌گران نیز اعداد ۲۰ و ۸۰ درصد را به کار می‌گیرند. اما این کمترین چیزی است که از RSI می‌توان دریافت کرد. ساده بود، نه؟ خب به همین سادگی‌ها هم نیست و نباید بدون توجه از کنارش رد شویم.

چگونه از RSI استفاده کنیم؟

شاخص RSI به شما کمک می‌کند تا درباره اینکه در قیمت خوبی اقدام به خرید کرده‌اید یا نه، قضاوت بهتری داشته باشید. اما این شاخص همه چیز را به شما نمی‌گوید. اینکه شاخص RSI در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش قرار گرفته باشد، الزماً به این معنا نیست که حتما صعود یا سقوط خواهد کرد. هیچ تضمینی دراین باره وجود ندارد.

نتایج شاخص قدرت نسبی باید با اندیکاتورهای دیگر ترکیب شود تا به شما کمک می‌کند، بازگشت روندهای محتمل را شناسایی کنید. ترید کردن بر اساس یک اندیکاتور تقریباً دیوانگی محض است. روش هوشمندانه آن است که مهارت‌هایتان را پیرامون چند اندیکاتور و اطلاعات مختلف گردآوری کنید تا به تصویر بزرگتری از آنچه در بازار می‌گذرد، دست یابید.

شاخص RSI تنها یکی از چند ابزاری است که می‌تواند به شما در پایش بازار کمک کند. استفاده از آن در استراتژی‌هایتان به فهمیدن نقاط مناسب خرید یا فروش کمک می‌کند. RSI روش فوق‌العاده‌ای است تا بدانید که آیا در زمان مناسبی وارد شده‌اید یا قصد خارج شدن دارید.

تشریح با یک مثال

هرچند شاخص RSI را می‌توان در هر بازاری از بازار سهام گرفته تا بازار مبادلات ارز خارجی استفاده کرد، اما برای توضیح استفاده آن از یک مثال استفاده می‌کنیم. با آغاز روند صعودی بازار ارزهای دیجیتال، بهتر است یکی از توکن‌ها را برای نمایش چگونگی کار کردن شاخص RSI انتخاب کنیم. بر اساس توییت یکی از تریدرهای توییتر که احترام زیادی برایش قائل هستم، توکن هایوترمینال (HVN) را برای آموزش شاخص RSI استفاده کرده‌ام. بیایید به وضعیت نمودار نگاه جزئی‌تری بیاندازیم و شرایط این توکن را ارزیابی کنیم. نمودار زیر قیمت جفت‌ارز HVN در برابر BTC را برای بازه زمانی ۵ روزه نمایش می‌دهد.

RSI

این نمودار تغییرات قیمت را به همراه حجم معاملات و شاخص RSI در زیر نمودار قیمت (نوسانگر نارنجی رنگ) نشان می‌دهد. بر اساس این نمودار در تایم‌فریم ۵ دقیقه‌ای، مقیاس سمت راست RSI که از ۰ تا ۱۰۰ درجه‌بندی شده، در بازه زمانی مذکور ۴ بار به سطح اشباع خرید یا همان ۷۰ رسیده است. رسیدن شاخص RSI به این سطح زمان مناسبی را برای فروش اعلام کرده است. در طرف مقابل شاخص قدرت نسبی ۲ بار به منطقه اشباع فروش یا همان ۳۰ رسیده که در واقع زمان مناسبی را در این مواقع برای خرید کردن نشان داده است.

عملکرد شاخص RSI تا چه اندازه درست بود؟

در تاریخ ۴ آوریل شاخص RSI تا حدود ۲۰ درصد نیز پایین آمد که یک سیگنال قوی از فروش بیش از حد این توکن را نشان می‌دهد. این باعث شد تا موقعیت مناسبی برای خرید این توکن در آن زمان به وجود آید. سیگنال دیگری که از این شاخص می‌شد گرفت، در تاریخ ۷ آوریل و با رسیدن آن به حدود ۷۵ درصد بود. در این حالت، توکن HVN وارد شرایط اشباع خرید شده بود اما چند ساعت بعدی را مشغول تثبیت قیمت و حرکات افقی شد.
هر چند پس از گذشت چند ساعت (حدود ۶ ساعت)، ریزش قیمت اتفاق افتاد. در این نمودار شاخص RSI روش مناسبی برای اعلام نقاط خرید و فروش بود.

بهتر است بخوانید : airdrop ایردراپ چیست؟ چگونه ارزدیجیتال رایگان دریافت کنیم؟

با این حال RSI به تنهایی یک اندیکاتور کاملا مطمئن نیست و نباید به تنهایی بر اساس آن اقدام به خرید و فروش کرد. مانند تمامی تریدرهای تشنه اطلاعات دیگر، شاید شما هم هم‌اکنون علاقه‌مند شده باشید تا درباره این توکن تحقیقات بیشتری انجام دهید و وضعیت آن را بسنجید.
در این مورد خاص با بررسی رویدادهای مربوط به HVN شاخص قدرت نسبی چیست؟ شاخص قدرت نسبی چیست؟ می‌توان به همکاری آن با یک باشگاه بسکتبال و مهم‌تر از همه ایجاد میزهای فرا بورس در چند روز گذشته اشاره کرد.

استفاده از تحلیل فاندامنتال قطعا به کارتان خواهد آمد، اما استفاده از شاخص RSI به صورت‌های دیگر نیز امکان‌پذیر است. این شاخص به شما کمک خواهد کرد تا به نوعی از «حرارت» دارایی که دارید، با خبر شوید.

در ادامه سه کاربرد دیگر از این شاخص را که شما را در استفاده از آن به یک حرفه‌ای تبدیل می‌کند، معرفی خواهیم کرد:

واگرایی RSI

همانطور که بحث شد، رویکرد خرید در مواقعی که یک توکن یا دارایی بیش از حد فروخته شده و همچنین فروش در مواقعی که بیش از حد خریداری شده، به نظر مناسب می‌رسد. اما از آنجا که طبیعت بازارهای مالی می‌تواند به یک باره پرنوسان شود، به احتمال زیاد این سیگنال‌ها نیز قدرت و اعتبار خود را در این شرایط از دست می‌دهند.

می‌خواهید محتاطانه‌تر از قبل در این شرایط عمل کنید؟

بهتر است بخوانید : سختی شبکه (Difficulty) یا سختی استخراج چیست؟

روشی به نام پیدا کردن «واگرایی» (Divergence) وجود دارد که به شما در این راه کمک می‌کند. همانطور که از نام خود عبارت نیز برمی‌آید، واگرایی شاخص RSI به معنی دنبال نکردن شرایط بازار است.

واگرایی زمانی به دردتان می‌خورد که روند RSI در جهت مخالف حرکت قیمت‌ها باشد. در این حالت فرصت بالقوه‌‌ای برای تغییر روند در قیمت‌ها می‌تواند پدیدار شود. استفاده از واگرایی‌ها نیازمند آن است که حداقل یکی از فرازها یا نشیب‌های به وجود آمده در RSI در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش قرار گیرد.
واگرایی در صورتی تشکیل می‌شود که قله‌های ایجاد شده در قیمت و RSI نسبت به قله‌های قبلی خودشان در سطوحی بالاتر یا پایین‌تر قرار گیرند.

تحلیل تکنیکال

برای مثال همانطور که در نمودار نئو که مربوط به اواخر ماه نوامبر سال گذشته است دیده می‌شود، بین RSI و قیمت یک واگرایی مشاهده می‌شود. قیمت‌ در این نمودار کف پایین‌تری را ثبت کرده است اما قدرت فروشندگان به حدی نبوده که شاخص RSI کف پایین‌تری ثبت کند. از این جهت خط روندی که از هر کدام یک به دست آمده بر خلاف جهت دیگری است. پس از یک حرکت افقی چند روزه، قیمت‌ها افزایش پیدا کرده‌ و واگرایی تایید شده است. از واگرایی در بازار صعودی برای پیدا کردن نقطه احتمالی فروش نیز می‌توان استفاده کرد.

تقاطع خط میانی

در حقیقت شاخص RSI قدرت خریداران و فروشندگان را نسبت به هم می‌سنجد. نقاط اکسترمم (بیشینه و کمینه) تنها نقاطی نیستند که با پیدا کردن روند‌ در خرید و فروش به شما کمک کنند. خرید کردن در مواقعی که RSI به شدت پایین است و یا فروختن در مواقعی که RSI به شدت بالاست، تنها کاربرد این شاخص نیست.

برخی اوقات این شاخص در محدوده میانی نوسان می‌کند.

در این زمان بهتر است که توجه خود را به محدوده وسط نوسانگر یعنی حدود ۴۰ تا ۶۰ جلب کنید. در این محدوده نیز می‌توان نزاع بین خریداران و فروشندگان را مشاهده کرد. چرا RSI را برای زمانی که از خط ۵۰ عبور می‌کند، مورد استفاده قرار ندهیم؟ یک مثال از این کاربرد RSI در زیر آمده است:

تحلیل تکنیکال

همانطور که در نمودار نیز مشخص شده، عبور RSI از خط ۵۰ به سمت بالا، در ۵ آوریل اتفاق افتاد. پس از آن قیمت تا ۱۲ ساعت حرکت افقی از خود نشان داده و سپس به سمت اهداف بالاتر اوج گرفت. آیا یک ارتباط همیشگی بین خط ۵۰ از شاخص RSI و قیمت وجود دارد؟ نه، اما می‌توان از این کاربرد قدرتمند RSI هم در تحلیل‌های خود استفاده کرد.

تغییر پارامترها به ۲۰ و ۸۰

معامله‌گران همیشه به دنبال آن هستند که سیگنال‌های واضح و مشخصی از نمودارها و شاخص‌ها دریافت کنند. یکی از اقداماتی که در جهت افزایش کیفیت تحلیل‌ها صورت می‌گیرد، تغییر پارامترهای شاخص RSI و تبدیل سطوح ۳۰ و ۷۰ به سطوح ۲۰ و ۸۰ است.

همه چیز در مورد اندیکاتور آر اس آي | RSI

forex

Relative Strength Index یا به اختصار RSI، به معنی شاخص قدرت نسبی است که از نظر تعیین وضعیت‌های اشباع خرید یا اشباع فروش شبیه استوکستیک است.

مقیاس بندی آن از ۰ تا ۱۰۰ است. وقتی این شاخص زیر 30 باشد نشان دهنده اشباع فروش یا وقتی بالای 70 باشد نشان دهنده اشباع خرید است. این مقیاس ها بر اساس استراتژی شما در تنظیمات قابل تغییر هستند.

نحوه استفاده از شاخص قدرت نسبی برای تجارت

کاربرد RSI مانند استوکستیک است. می‌توانیم از آن برای انتخاب پایین‌ترین و بالاترین احتمال‌ها بر اساس شرایط اشباع خرید یا فروش بازار استفاده کنیم.

در ذیل نمودار ۴ ساعته یورو / دلار را مشاهده می‌کنید.

همان طور که مشاهده می‌کنید قیمت بعد از اینکه به زیر خط 30 نفوذ کرده وارد منطقه اشباع فروش شده است. قیمت بعد از خروج از این ناحیه تغییر روند داده و صعودی شده است.

تعیین روند با RSI

از دیگر کاربردهای اندیکاتور RSI، تایید روند بازار است. اگر فکر می‌کنید که روندی در حال شکل گیری است نگاهی به RSI بیندازید و ببینید آیا بالای 50 است یا پایین آن است.

اگر دنبال شکل گیری روند صعودی هستید از بالای 50 بودن RSI اطمینان حاصل کنید. اگر دنبال روند نزولی هستید مطمئن شوید که RSI زیر 50 قرار دارد.

در شروع نمودار بالا می‌بینیم که احتمال شکل گیری روند رو به پایین وجود دارد. برای پیشگیری از اشتباه صبر می‌کنیم تا RSI از زیر 50 بگذرد تا روند تأیید شود. با گذشتن RSI از 50 به اندازه کافی از شکل گیری روند نزولی مطمئن می‌شویم.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا RSI

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا RSI ( Relative Strength Index ) ، اسیلاتوری است که توسط J. Welles Wilder ساخته شد و میزان حرکت قیمت و سرعت آن را.

اندیکاتور RSI

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength Index با نماد اختصاری RSI ، اسیلاتوری است که توسط J. Welles Wilder ساخته شد و میزان حرکت قیمت و سرعت آن را نشان می دهد. اندیکاتور RSI با اینکه پیش از همه گیر شدن کامپیوتر ایجاد شد ولی در نزد تحلیل گران محبوبیت یافت و این محبوبیت همچنان پا برجاست. این اسیلاتور مابین یک بازه حرکت می کند که کمترین آن صفر و بیشترین آن ۱۰۰ است. بر طبق گفته Wilder این اسیلاتور زمانی که در بالای ۷۰ قرار می گیرد نشان دهنده خرید مفرط است و زمانی که زیر عدد ۳۰ واقع می شود فروش مفرط را نشان می دهد. همچنین از طریق این ابزار تحلیل، می توان روند کلی را شناسایی کرد.

[penci_related_posts dis_pview="no" dis_pdate="no" title="بیشتر بدانید:" background="" border="" thumbright="yes" number="2" style="grid" align="none" withids="" displayby="cat" orderby="rand"]

آنچه در این مطلب می خوانیم ☜

نحوه محاسبه اندیکاتور RSI

برای درک بهتر نحوه محاسبه در این اندیکاتور باید دو مفهوم اصلی را توضیح دهیم. اول، میانگین سود است. فرض کنید قیمت بیت کوین از ۱۰۰ دلار به ۱۱۰ دلار افزایش می یابد. در نتیجه میزان سود در این حرکت قیمت، ۱۰ دلار خواهد بود. حال اگر در حرکت بعدی، قیمت دوباره افزایش یابد و به ۱۱۵ دلار برسد، میزان سود در حرکت دوم ۵ دلار خواهد بود. بر این اساس میزان میانگین سود ۷.۵ دلار خواهد بود. مفهوم دوم میانگین ضرر است که به همین طریق به دست می آید. گفتنی است که در RSI، میانگین سود و ضرر در ۱۴ دوره به دست می آیند.

به عنوان مثال در چارت روزانه میزان میانگین سود و ضرر در بازه ۱۴ روزه محاسبه می شوند. در نتیجه فرمول میانگین سود و میانگین ضرر در ۱۴ دوره اول بدین صورت خواهد بود:

اولین میانگین سود = مجموع سود به دست آمده در ۱۴ دوره / ۱۴

اولین میانگین ضرر = مجموع ضرر از دست رفته در ۱۴ دوره / ۱۴

حال میانگین سود یا ضرر در حرکت بعدی قیمت (دوره پانزدهم) بدین صورت محاسبه می شود:

میانگین سود = ((میانگین سود قبلی)*۱۳+ سود کنونی)/۱۴

میانگین ضرر = ((میانگین ضرر قبلی)*۱۳+ ضرر کنونی)/۱۴

حال اگر میانگین سود را بر میانگین ضرر تقسیم نمایید، عدد RS بدست می آید که برای RSI مورد استفاده قرار می گیرد. عدد RS با توجه به فرمول زیر در RSI مورد استفاده قرار می گیرد:

در فرمول بالا می توان دید، در زمانی که میانگین سود صفر باشد، میزان RSI نیز صفر می شود. در نتیجه با توجه به ۱۴ دوره ای بودن فرمول می توان گفت در طی ۱۴ دوره، قیمت به صورت مکرر کاهش داشته است و سودی برای اندازه گیری وجود نداشته است. نکته ای که باید بدان توجه نمود این است که ۱۴ دوره، پیش فرض Wilder برای ساخت اندیکاتور بوده است ولی می توانید آن را تغییر دهید. هرچقدر این بازه را کوتاه تر کنید، حساسیت اندیکاتور بالاتر می رود و هرچقدر افزایش دهید، حساسیت کم می شود. در نتیجه RSI با ۱۰ دوره خیلی سریعتر و با احتمال بیشتر به حد خرید یا فروش مفرط می رسد تا زمانی که در ۲۰ دوره تنظیم شود.

خرید مفرط – فروش مفرط

نکته قابل توجه دیگر این است که، همانطور که پیش از این گفته شد، عدد بالای ۷۰ نشان دهنده خرید مفرط است و عدد زیر ۳۰ نشان از فروش مفرط دارد. این اعداد پیش فرضی است که Wilder در نظر گرفته ولی می توانید با توجه به نیاز خود این اعداد را تغییر دهید. به عنوان مثال تریدر هایی که در بازه زمانی کوتاه ترید می کنند، از RSI با ۲ دوره استفاده می کنند (به جای ۱۴ دوره) و حد خرید مفرط را ۸۰ قرار می دهند و برای فروش مفرط نیز عدد ۲۰ را بر می گزینند.

آموزش تحلیل

اندیکاتور RSI در نمودار بیت کوین

در تصویر بالا، اندیکاتور RSI را در نمودار بیت کوین مشاهده می کنید. از چپ به راست، اولین فلش مشکی رنگ نشان دهنده خرید مفرط در بازار بیتکوین در تاریخ ۲۲ فوریه ۲۰۱۹ است که باعث شکل گیری قله ای کوتاه در نمودار قیمت می شود. پس از آن دوباره RSI در وضعیت خرید مفرط قرار می گیرد ولی قله در نمودار قیمت در اواسط می ایجاد می شود.

سومین خرید مفرط که اتفاق می افتد، باعث شکل گیری قله قیمت در دو هفته بعد می شود. این روند ادامه می یابد تا اینکه با خرید مفرط چهارم دو قله در نمودار قیمت در یک راستا ایجاد می شود و RSI کاهش می یابد تا اینکه در ۲۵ سپتامبر در وضعیت فروش مفرط قرار گیرد (اولین فلش نارنجی از سمت چپ) و پس از آن یک دره ثبت می شود، تا اینکه با فروش مفرط دوم، شاهد شکل گیری یک دره دیگر خواهیم بود.

نکته ای که وجود دارد این است که RSI می تواند در فروش مفرط یا خرید مفرط قرار گیرد و برای مدتی در آن وضعیت باقی بماند که این مساله نشان دهنده قدرت روند می باشد.

واگرایی در اندیکاتور RSI

بنا بر گفته Wilder، واگرایی می تواندنقطه تغییر روند را سیگنال دهی کند چرا که زمانی شاهد واگرایی هستیم که حرکت قیمت با میزان نیروی خرید یا فروش مطابقت نداشته باشد. در نتیجه بدین خاطر که این نیرو تایید کننده حرکت قیمت نیست پس امکان و احتمال تغییر روند وجود خواهد داشت. در این بخش قصد داریم بیشتر به موضوع واگرایی بپردازیم.

واگرایی صعودی

واگرایی به صورت کلی به دو بخش واگرایی صعودی و واگرایی نزولی تقسیم می شود. واگرایی صعودی یا گاوی زمانی اتفاق می افتد که در نمودار قیمت شاهد شکل گیری Lower Low (قرار گیری هر دره در پایین تر از دره پیش از خود) باشیم ولی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی Higher Low (قرار گیری هر دره در بالاتر از دره پیش از خود) را شکل دهد. در این حالت RSI تایید کننده Lower Low در نمودار قیمت نیست و نشان می دهد نیروی خرید در بازار در حال قدرت گرفتن است.

نمودار بیت کوین و RSI

واگرایی صعودی در نمودار بیت کوین

در تصویر بالا که از نمودار بیتکوین گرفته شده است، می توانید شاهد واگرایی صعودی باشید. با اینکه نمودار قیمت در حال شکل دادن Lower Low است ولی نمودار RSI خلاف آن را نشان می دهد. در نهایت قیمت از اندیکاتور RSI تبعیت می کند و افزایش می یابد.

واگرایی نزولی

واگرایی نزولی یا خرسی نیز زمانی اتفاق می افتد که در نمودار قیمت شاهد شکل گیری Higher High (قرار گیری هر قله در بالا تر از قله پیش از خود) باشیم ولی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی Lower High (قرار گیری هر قله در پایین تر از قله پیش از خود) را شکل دهد. در این حالت RSI تایید کننده Higher High در نمودار قیمت نیست و نشان می دهد نیروی فروش بازار در حال افزایش است.

واگرایی نزولی

واگرایی نزولی در نمودار اتریوم

در تصویر بالا که از نمودار اتریوم گرفته شده است، می توانید شاهد واگرایی نزولی باشید. با اینکه نمودار قیمت در حال شکل دادن Higher High است ولی نمودار RSI خلاف آن را نشان می دهد. در نهایت قیمت از اندیکاتور RSI پیروی می کند و کاهش می یابد.

نکته در مورد واگرایی ها و اندیکاتور RSI

پیش از هیجان زده شدن در مورد سیگنال دهی واگرایی باید گفت در زمان هایی که روند بسیار قدرتمند باشد، واگرایی می تواند گمراه کننده باشد. در یک روند صعودی پر قدرت ممکن است به طور مکرر واگرایی نزولی صورت گیرد قبل از اینکه بازار و روند اصلی نزولی شود. در روند نزولی قوی نیز می تواند شاهد چندین واگرایی صعودی بود پیش از اینکه قیمت به پایین ترین حد خود برسد و صعودی شدن بازار آغاز گردد. در تصویر زیر شاهد دو واگرایی صعودی در نمودار اتریوم هستید. همانطور که در تصویر مشاهده می کنید پس از هر واگرایی صعودی، یک افزایش قیمت کوتاه اتفاق می افتد ولی تغییری در روند اصلی صورت نمی گیرد.

سیگنال دهی واگرایی

امکان گمراه کننده بودن واگرایی در روندهای پرقدرت

شکست چرخش (Failure Swings)

Wilder همچنین شکست در چرخش را به عنوان نشان دهنده یک تغییر روند قریب الوقوع معرفی می کند. شکست چرخش در حقیقت نوعی حرکت RSI است که نسبت به نمودار قیمت مستقل می باشد. برای تشخیص این حالت باید تنها بر اندیکاتور متمرکز شد و واگرایی را نادیده گرفت.

شکست به دو نوع صعودی یا نزولی تقسیم می شوند. شکست صعودی، بدین صورت می باشد که ابتدا RSI در زیر نقطه ۳۰ (فروش مفرط) قرار داشته باشد، سپس به بالای ۳۰ برسد، پس از آن دوباره به نقطه ۳۰ بازگردد (نباید به زیر ۳۰ برود) و در نهایت به حدی افزایش یابد که نسبت به قله قبلی بالاتر برود (به نوعی Higher High را شکل دهد).

شکست چرخش (Failure Swings)

شکست چرخش در نمودار ریپل

در تصویر بالا شاهد شکست چرخش در نمودار ریپل هستید. فلش مشکی رنگ نشان دهنده وضعیت فروش مفرط است. پس از اینکه RSI از ۳۰ بالاتر رفت، دوباره پولبک نموده و با یک حرکت افزایشی، از قله قبلی خود بالاتر می رود (۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸). پس از آن شاهد افزایش قیمت هستیم.

شناسایی روند با استفاده از RSI

روند با RSI

شناسایی روند با استفاده از RSI

از اسیلاتور RSI می توان برای تشخیص روند بازار نیز استفاده کرد. این موضوع توسط Constance Brown ارائه شد که در تحلیل تکنیکال حرفه ای آموزش داده می شود. پیش از اینکه به توضیح این مساله بپردازیم، باید یادآوری کنیم که RSI همیشه در یک رنج بین صفر تا ۱۰۰ نوسان می کند.

با این مقدمه باید بگوییم در روند صعودی، RSI در محدوده بین ۴۰ تا ۹۰ نوسان می کند و ناحیه ۴۰ تا ۵۰ در اسیلاتور مانند ناحیه حمایت عمل می کند. البته این مساله برای تنظیمات پیش فرض اسیلاتور در نظر گرفته شده است و با تغییر این تنظیمات، محدوده رنج نوسان اسیلاتور در بازار صعودی تغییر می کند.

مثال عملکرد اندیکاتور RSI در بازار صعودی

در تصویر بالا عملکرد RSI در بازار صعودی بیت کوین نشان داده شده است. همانطور که می بینید از اواخر فوریه ۲۰۱۹ اسیلاتور RSI به بالای ۷۰ می رسد (فلش مشکی رنگ) و سپس در محدود ۵۰ تا ۹۰ نوسان می کند. پس از آن چندین بار شاهد کاهش RSI تا زیر ۵۰ هستیم (فلش های آبی رنگ) ولی محدوده ۴۰ تا ۵۰ به عنوان ناحیه حمایت عمل می کند. در حقیقت هر پولبک به این ناحیه، یک فرصت کم ریسک ورود به بازار را نشان می دهد.

اندیکاتور ها در تحلیل

نمودار RSI در نمودار لایتکوین

از دیگر سو در بازار نزولی، RSI در محدوده ۱۰ تا ۶۰ نوسان می کند و ناحیه ۵۰ تا ۶۰ به عنوان ناحیه مقاومت شناخته می شود. در تصویر بالا نمودار RSI در نمودار لایتکوین نشان داده شده است. همانطور که می بینید، در اوایل جون ۲۰۱۸ RSI تا زیر عدد ۳۰ پایین می آید (فلش مشکی رنگ) سپس تا پایان روند نزولی یعنی اواسط دسامبر همان سال در محدوده ۱۰ تا ۶۰ نوسان می کند. ناحیه ۵۰ تا ۶۰ نیز به عنوان مقاومت عمل می کند (فلش های آبی رنگ) تا جایی که مقاومت شکسته می شود و روند صعودی آغاز می گردد.

بازگشت مثبت – بازگشت منفی

بازگشت مثبت – بازگشت منفی توسط Andrew Cardwell ایجاد شد که از واگرایی برای سیگنال گیری استفاده می شود. باید گفت در این متد از مفهومی متضاد واگرایی که Wilder توضیح داده بود استفاده می گردد. بدین صورت که در متد Wilder، واگرایی نزولی نشان از کاهش قیمت دارد ولی در متد Cardwell واگرایی نزولی در بازار صعودی رخ می دهد. همچنین برای واگرایی صعودی نیز باید گفت که در متد Cardwell این نوع واگرایی در بازار و روند نزولی اتفاق می افتد. به همین خاطر وی از عناوین بازگشت مثبت و بازگشت منفی استفاده می کند.

اندیکاتور RSI و بازگشت مثبت

بازگشت مثبت بدین معنی است که زمانی که در RSI دره ای پایین تر از دره قبلی قرار گیرد (Lower Low)، در نمودار قیمت دره نسبت به دره قبل از خود بالاتر ایجاد می شود (Higher Low). البته باید گفت دره ها در RSI در حالت فروش مفرط قرار نمی گیرند بلکه در محدوده ای مابین ۳۰ و ۵۰ شکل می گیرند.

بازگشت در نمودار اتریوم

شکل گیری بازگشت منفی در نمودار اتریومدر تصویر بالا شاهد شکل گیری بازگشت مثبت در نمودار بیت کوین هستید. دره اول در اوایل می ۲۰۱۹ شکل می گیرد که در RSI این دره در محدوده ۵۰ قرار دارد. سپس دره دوم در اواسط جون همان سال ایجاد می شود ولی این بار دره RSI پایین تر از دره قبلی شکل می گیرد. پس از این شکل گیری بازگشت مثبت، شاهد شکسته شدن خط مقاومت (خط نقطه چین نارنجی رنگ) و سپس افزایش بیشتر قیمت هستیم.

اندیکاتور RSI و بازگشت منفی

بازگشت منفی برعکس بازگشت مثبت است. بدین صورت که در RSI قله دوم نسبت به قله اول بالاتر قرار می گیرد (Higher High) ولی در نمودار قیمت قله دوم پایین تر از قله پیش از خود ایجاد می شود (Lower High). در بازگشت منفی نیزقله ها در RSI در حالت خرید مفرط قرار نمی گیرند بلکه در محدوده ای مابین ۷۰ و ۵۰ شکل می گیرند. در تصویر بالا شاهد شکل گیری بازگشت منفی در نمودار اتریوم هستیم. در این تصویر همانطور که مشاهده می کنید حدودا دو هفته پس از ایجاد شدن بازگشت منفی، خط حمایت شکسته می شود و قیمت سقوط می کند.

همانطور که مشاهده می کنید در مثال های بالا، بازگشت مثبت در روند صعودی شکل می گیرد و نشان از افزایش مجدد قیمت دارد و بازگشت منفی در روند نزولی واقع می شود که پس از آن قیمت مجددا کاهش می یابد. در نتیجه در این مفاهیم ابتدا باید به پرایس اکشن توجه نمود، سپس RSI را در نظر گرفت.

نتیجه گیری

RSI یک اسیلاتور تشخیص میزان حرکت قیمت است که در طول زمان علی رغم تغییر در بسیاری از بازارها، همچنان پر کاربرد و محبوب است. با اینکه تفاسیر و توضیحات اصلی سازنده آن یعنی Wilder بسیار مفید و کاربردی هستند، ولی فعالیت افرادی همچون Brown و Cardwell باعث شده تا مفاهیم RSI در سطح جدیدی قرار بگیرند. به عنوان مثال Wilder وضعیت خرید مفرط را به عنوان شرطی برای بازگشت قیمت توصیف می کند در صورتی که این وضعیت می تواند نشانه ای از قدرت زیاد روند صعودی باشد. در نتیجه برای یادگیری اصول سطح جدید RSI باید در مورد تعلیمات سنتی تحلیل تکنیکال بازنگری کرد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا