تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست؟
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست و چه کاربردی دارد؟ درباره چگونگی آنالیز تکنیکال بیت کوین، اتریوم و ترون بحث کرده و با فاندامنتال مقایسه میکنیم.
تحلیل تکنیکال از جمله راههای مبتنی بر چارت قیمت به منظور خرید و فروش بیت کوین یا سایر ارزهای دیجیتال نظیر اتریوم و ترون محسوب میشود.
فعالان بازارهای مالی نظیر بورس سهام، فارکس و مخصوصا ارزهای دیجیتال از روشهای مختلفی به منظور سودآوری استفاده میکنند. عدهای سرمایهگذاری را ترجیح داده و به تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) علاقه دارند. در آن سو بسیاری از افراد ترید و معاملهگری را روش بهتری برای کسب سود قلمداد میکنند. برای آنها، تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)، پراستفادهترین روش برای کسب سود از داراییهای گوناگون است. در یکی دیگر از مطالب به بررسی کامل تحلیل فاندامنتال خواهیم پرداخت. اما منظور از آنالیز تکنیکال چیست، چرا باید از آن استفاده کرد و چه کاربردی دارد؟ آیا نمیتوان بدون آن به خرید و فروش ارزهای دیجیتال پرداخت؟
تحلیل تکنیکال – Technical Analysis چیست؟
یکی از نامهای مرسوم تحلیل تکنیکال، نمودارخوانی است. هدف در این نوع از تحلیل، پیشبینی رفتار آینده بازار طبق حرکات قیمتی (Price Action) و دادههای حجمی معاملات (Volume Data) صورت گرفته در گذشته است. از زمانهای دور، آنالیز تکنیکال کاربرد زیادی در بازار سهام و دیگر بازارهای مالی سنتی داشته است. این نوع تحلیل در حال حاضر بخشی جداییناپذیر از معاملات ارزهای دیجیتال در دنیای کریپتوکارنسی نیز به شمار میرود.
همانطور که گفتیم در مقابل آن تحلیل فاندامنتال قرار میگیرد. رویکرد آنالیز بنیادی در بررسی یک دارایی، به طور کامل متفاوت است. در آنالیز تکنیکال تمرکز فقط روی حرکات قیمتی گذشته (Historical Price Action) قرار دارد و تریدرها از آن برای بازههای زمانی کوتاه، از یک دقیقه تا چند هفته، بهره میبرند.
آنالیز تکنیکال برای استیبل کوینها بیمعنی است. به عبارتی برای خرید و فروش تتر یا سایر ارزهای دیجیتال نظیر یو اس دی سی، که قیمتشان همواره ثابت و برابر یک دلار است، به تحلیل تکنیکال نیازی ندارد.
تاریخچه تحلیل تکنیکال چقدر است؟
نخستین استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال مربوط به قرن هفدهم میلادی در آمستردام و قرن هجدهم میلادی در ژاپن است. با این حال بیشتر روشهای آنالیز تکنیکال امروزی نتیجه مطالعات آقای چارلز داو (Charles Dow) است. وی فعالیتش را با روزنامهنگاری در حوزه مالی شروع و در ادامه وال استریت ژورنال (The Wall Street Journal) را تاسیس کرد. داو جزو نخستین افرادی بود که رفتارهای قیمتی مشابه بین داراییهای خاص را درک کرد، رفتارهایی که از یک روند مشخص تبعیت میکردند. دستاوردهای این فرد تئوری داو (Dow Theory) نامگذاری شد که پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی محسوب میشود.
طی اولین سالهای ظهور آنالیز تکنیکال، روشهای موجود ابتدایی بود و تمام محاسبات به شکل دستی، روی صفحات کاغذ، صورت میگرفت. به لطفا پیشرفت فناوری و ظهور ابزارآلات کامپیوتری قدرتمند برای محاسبات مدرن و پیچیده، تحلیل تکنیکال با سرعت بیشتری گسترش پیدا کرد و اکنون یکی از ابزارهای مهم عده زیادی از سرمایهگذاران و معاملهگران محسوب میشود.
آنالیز تکنیکال چه رویکردی دارد؟
تحلیل تکنیکال بر پایه مطالعه قیمتهای کنونی و گذشته یک دارایی صورت گرفته و فرض اصلی این است که حرکات قیمتی یک دارایی نظیر یک ارز دیجیتال، به شکل تصادفی نبودهاند. به عبارتی فرض بر تکرار شدن تاریخ قرار دارد. بر اساس این دیدگاه قادر خواهید بود روندهای قیمتی فعلی و مخصوصا آینده را به وسیله مطالعه تاریخچه قیمت و الگوهای تشکیل شده طبق آنها، شناسایی کنید.
هسته اصلی تحلیل تکنیکال، عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) است. این در حقیقت نمودی از احساسات بازار (Market Sentiment) را به طور کلی در معرض دید قرار میدهد. به عبارتی قیمت یک دارایی، حاصل تقابل فشار خرید و فروش است و این فشارها ارتباط ویژهای با احساسات تریدرها و سرمایه گذاران (احساساتی مانند ترس یا طمع) دارند.
در نظر داشته باشید آنالیز تکنیکال در بازارهایی که روندهای قیمتی به شکل طبیعی پیش رفته و معاملات درونشان با حجم و لیکوئیدتی بالایی صورت میگیرند، قابل اعتمادتر بوده و تاثیر بیشتری دارد. هرچه حجم معاملات بازار افزایش پیدا کند، امکان دستکاری قیمتها (Price Manipulation) و در نتیجه نوسانات غیر طبیعی کاهش خواهد یافت. این نوسانات غیر طبیعی سبب میشوند سیگنالهای اشتباه در تحلیل تکنیکال بروز کرده و از کارایی و دقتش کاسته شود.
اندیکاتورهای پراستفاده در تحلیل تکنیکال
در اینجا، اندیکاتورها (Indicators) جزو اصلیترین ابزارها تلقی میشوند. بهره بردن از آنها، افزایش کارایی و سرعت در تحلیل تکنیکال را برای معاملهگران به ارمغان میآورد. آنها به شناسایی روندهای موجود کمک کرده و اطلاعات بسیار با ارزشی درباره روندهایی که در آینده نزدیک شکل خواهند گرفت، فراهم میکنند. نباید فراموش کرد اندیکاتورها امکان اشتباه دارند، به همین دلیل بخشی از معاملهگران با هدف کاهش ریسک تحلیل های تکنیکال خود از تعدادی اندیکاتور در کنار یکدیگر بهره میبرند.
افرادی که تحلیل تکنیکال را روش اصلی خود برای تحلیل وضع آینده بر اساس گذشته انتخاب کردهاند، به اندیکاتورها و ابزارهای متنوعی برای شناسایی روندهای بازار طبق نمودارها و دادههای گذشته نیاز دارند. در ادامه مهمترین و پرکاربردترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال را خواهیم شناخت.
اندیکاتور میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average)
اندیکاتورهای متعددی برای آنالیز تکنیکال وجود دارند، اما کارایی و میزان استفاده از همه آنها یکسان نیست. یکی از محبوبترین و پراستفادهترین گزینهها، اندیکاتور میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) یا محسوب میشود. همانطور که از نام آن میتوان حدس زد، SMA طبق میانگین قیمتهای پایانی یک دارایی در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه میشود. شکل دیگر و اصلاح شده این اندیکاتور، میانگین حرکت نمایی (Exponential Moving Average) یا EMA است که در محاسباتش برای دادههای اخیر در یک بازه زمانی، وزن بیشتری نسبت به دادههای قدیمیتر قائل میشود.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)
شاخص قدرت نسبی یا RSI نیز یکی دیگر از اندیکاتورهای متداول در تحلیل تکنیکال شناخته میشود. این مورد در بخش نوسانگرها یا اسیلاتورها (Oscillators) قرار میگیرد. برخلاف اندیکاتور میانگین متحرک ساده، که خیلی ابتدایی تغییرات قیمتی را طی زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای محاسباتی ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و یک سری اطلاعات تولید میکنند. این اطلاعات در یک بازه خاص و از قبل تعریف شده، نشان داده خواهند شد. به عنوان نمونه اندیکاتور RSI در بازه 0 تا 100 در حال نوسان است.
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands)
اندیکاتور بولینگر باند یا به طور ساده BB جزو موارد محبوب و پراستفاده نزد تریدرها به شمار میرود. اندیکاتور بولینگر باند متشکل از دو باند عرضی و جانبی است که در اطراف خط مرکزی، به عنوان یک میانگین متحرک، حرکت میکنند. از BB برای شناسایی مناطق اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) در یک دارایی بهره میبرند. همچنین قادر خواهید بود میزان نوسان بازار (Market volatility) را به لطف آن اندازهگیری کنید.
اندیکاتورهای مشتق شده
آنالیز تکنیکال تنها متکی به ابزارهای ساده و پایهای نبوده و یک سری اندیکاتور نیز وجود دارند که طبق دادههای به دست آمده از سایر اندیکاتورها عمل میکنند. به عنوان نمونه اندیکاتور Stochastic RSI با اعمال کردن یک سری فرمولهای ریاضی روی RSI معمولی (میانگین متحرک ساده) محاسبه میشود. نمونه دیگر، اندیکاتور شناخته شده و پرطرفدار مک دی یا واگرایی همگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) است که با تفریق دو EMA (آنها خط اصلی MACD را میسازند) شکل میگیرد. گفتنی است این اندیکاتور دارای یک هیستوگرام است که ساخت آن، طبق اختلاف دو EMA اشاره شده در بالا صورت میگیرد.
تحلیل تکنیکال بر اساس سیگنالهای معاملاتی
در تحلیل تکنیکال علاوه بر استفاده از اندیکاتورها به عنوان ابزارهایی کاربردی به منظور شناسایی روندهای کلی، این امکان وجود دارد که آنها را برای شناسایی نقاط احتمالی ورود و یا خروج (سیگنالهای خرید یا فروش) به کار برد. زمانی که اتفاقات خاصی در نمودار رخ میدهند، این سیگنالها تشکیل خواهند شد. برای درک بهتر، مثال زیر را در نظر بگیرید:
اندیکاتور RSI در حال نشان دادن عددی بالاتر از 70 در بازه خود است. این عدد ممکن است بیانکننده قرار داشتن بازار در شرایط اشباع خرید (Overbought) باشد. بر اساس همین منطق، وقتی اندیکاتور نام برده در حال نمایش عددی زیر 30 است، قرارگیری بازار در شرابط اشباع فروش (Oversold) را نشان میدهد. این اطلاعات به شما برای یافتن نقاط ورود و خروج احتمالی کمک فراوانی خواهند کرد.
همانطور که در این مطلب چندین مرتبه تاکید کردیم، سیگنالهای معاملاتی ارائه شده در تحلیل تکنیکال همواره دقت بالایی نداشته و نویزها و سیگنالهای اشتباه متعددی توسط اندیکاتورها ایجاد میشود. اگر بدانید بازار کریپتوکارنسی بسیار کوچکتر و پرنوسانتر نسبت به بازارهای سنتی است، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. پس در صورت تکیه به تحلیل تکنیکال برای دریافت سیگنال بهترین زمان خرید و فروش و ترید ارزهای دیجیتال، اطلاعات دریافت شده از اندیکاتورها را عاری از خطا تصور نکرده و اطلاعات اضافی بیشتری از منابع مختلف، قبل از گرفتن تصمیم نهایی برای خرید یا فروش، جمعآوری کنید.
چه انتقاداتی به آنالیز تکنیکال وارد میشود؟
آنالیز تکنیکال پراستفادهترین روش به منظور خرید و فروش داراییها در بازارهای مختلف محسوب میشود، با این حال به نظر برخی متخصصان، تحلیل تکنیکال غیر قابل اطمینان و بحث برانگیز است. این دسته افراد، از روش نام برده به عنوان پیشگویی خودآموز (Self-Fulfilling Prophecy) و توجیه رفتار خود یاد میکنند. طبق پیشگویی خودآموز، یک رویداد زمانی رخ میدهد که تعداد بسیار زیادی از مردم چنین اعتقادی داشته باشند. به عبارتی عده زیادی به وقوع پیوستن آن رخداد را متصور شوند.
منتقدها در این رابطه عقیده دارند در بستر بازارهای مالی، در صورتی که عده بسیار زیادی از تریدرها و سرمایهگذاران روی یک نوع از ابزار مانند خطوط حمایت و مقاومت متمرکز شده باشند، احتمال عملکرد بهتر آن افزایش پیدا خواهد کرد.
از طرفی دیگر با افراد حامی تحلیل تکنیکال رو به رو هستیم که عقیده دارند هر فرد چارتیست و نمودارشناس، دارای روش منحصربهفرد خود برای تحلیل نمودارها است و در نگاه کلان، ممکن نیست که تعداد زیادی از تریدرها، اندیکاتورها و استراتژی یکسانی را به منظور خرید و فروش دنبال کنند.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
در آنالیز تکنیکال تصور بر این است که قیمت یک دارایی نظیر یک ارز دیجیتال خاص، همه عوامل بنیادی و فاندامنتال مرتبط با آن را در معرض نمایش قرار داده است. تحلیل تکنیکال روی دادههای قیمتی گذشته و حجم معاملات متمرکز بوده و این اصلیترین تمرکز آن است، اما در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، استراتژیهای تحقیقاتی و مطالعاتی بسیار گستردهتری با هدف تعیین قیمت ذاتی یک دارایی دنبال میشوند.
تحلیل فاندامنتال تصور میکند کارایی آینده یک دارایی به فاکتورهای به مراتب بیشتری علاوه بر دادههای قدیمی بستگی دارد. آنالیز فاندامنتال روشی برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت یا دارایی بر اساس گسترهی بزرگی از شرایط و عوامل اقتصادی خرد و کلان مانند مدیریت شرکت، اعتبار، شرایط تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت و دیگر موارد است.
به تحلیل تکنیکال معمولا به عنوان روشی برای پیشبینی حرکات قیمتی و رفتار بازار نگاه میکنند، اما تحلیل فاندامنتال راهکاری به منظور شناسایی این که آیا یک دارایی بر اساس بستر بازار و پتانسیل خود، بیش از اندازه ارزش گذاری (Overvalued) شده است یا خیر، شناخته میشود. آنالیز تکنیکال بیشتر مورد استفاده معاملهگران کوتاه مدت است، اما تحلیل فاندامنتال بیشتر مورد توجه مدیران صندوقهای سرمایه گذاری (Funds Managers) و سرمایهگذاران بلند مدت قرار میگیرد. برای درک بهتر منظور از سرمایه گذاری کوتاه مدت باید با استراتژی سوئینگ تریدینگ آشنا شوید.
نتیجهگیری
پیشنهاد میکنیم برای پی بردن به بهترین زمان خرید و فروش ارزهای دیجیتال یا هر دارایی دیگر، از ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال استفاده کنید. به عبارتی بهتر است از ویژگیهای هر یک از دو روش نام برده به طور همزمان به نفع خود بهره ببرید. این راهکار به عنوان انتخابی بهینه و منطقیتر توسط بسیاری از افراد، مخصوصا کسانی که با یکی از این دو روش مخالفت شدید دارند، پذیرفته شده است. تحلیل فاندامنتال بیشتر در استراتژیهای سرمایه گذاری بلند مدت کاربرد دارد، اما تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری کوتاه مدت، اطلاعات مفیدی درباره شرایط کوتاه مدت بازار ارائه میکند.
شکست حمایتی (Breakdown) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
شکست حمایتی در تحلیل تکنیکال یک حرکت نزولی در قیمت یک سهام یا ارز دیجیتال است که معمولاً از یک سطح حمایتی شناساییشده میگذرد و از کاهش بیشتر قیمت خبر میدهد. شکست حمایتی (Breakdown) اغلب در حجم معاملات سنگین اتفاق میافتد و حرکت متعاقب آن که پایینتر میرود، به سریع بودن از نظر زمانی و شدید بودن از نظر میزان شدت متمایل میشود.
مفهوم شکست حمایتی (Breakdown) در تحلیل تکنیکال
معاملهگرانی که از ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگینهای متحرک، خطوط روند، و الگوهای نموداری استفاده میکنند میتوانند شکست حمایتی را شناسایی کنند. معاملهگران میتوانند با ترسیم خطوط روند روی یک نمودار که چندین نقطه افت را به هم متصل میکند، محلهایی را که قیمت در آنها مشکوک به شکست است، پیدا کنند.
معاملهگران تکنیکال میتوانند با مشاهده شکست حمایتی، هر رمزارزی را که دارند به فروش برسانند؛ زیرا این به روشنی نشان میدهد که خرسها تحت کنترل هستند و فشار فروش بیشتر به احتمال زیاد ادامه خواهد یافت. این نوع شکستها همواره سیگنال شروع یک روند نزولی در نظر گرفته میشوند.
وقتی یک ارز دیجیتال در ابتدا وارد این نوع شکست میشود، تریدرها باید به دنبال تأیید گرفتن از طریق چندین نشانگر و چارچوبهای زمانی دیگر باشند تا مطمئن شوند حرکت قیمت قلابی نیست. برای مثال، یک شکست در یک نمودار 15 دقیقهای هنگامی که نمودارهای روزانه و هفتگی نزولی باشند، احتمال تأیید بیشتری دارد. شکست حمایتی را میتوان معادل خرسی یک گسست (Breakout) در نظر گرفت. در نمودار زیر، قیمتها در زیر خط گردن در الگوی سر و شانه شکسته شدهاند.
معامله در شکست حمایتی
تریدرها هنگامی که قیمت یک ارز دیجیتال شروع به شکستن و پایین رفتن از یک سطح حمایتی عمده میکند، باید آن را به فروش برسانند. برای انجام این کار لازم است یک سفارش استاپ لیمیت (Stop limit) را درست کمی پایینتر از سطح حمایتی قرار بدهند. همین که قیمت شکسته شد، به احتمال زیاد کاهش قیمت ادامه پیدا میکند؛ زیرا سفارشهای حد ضرر (Stop loss) شروع به هشدار میکنند و فشار فروش بیشتر از سوی معاملهگران ایجاد میشود.
به شکلی جایگزین، معاملهگران میتوانند منتظر یک بازگشت برای ورود به بازار باشند. آنها میتوانند سفارشی در همان جایی ایجاد کنند که قیمت در ابتدا شروع به شکستن و کاهش کرده؛ یعنی محدودهای که حالا تبدیل به یک سطح مقاومت شده است. وارد شدن به بازار در یک بازگشت قیمت به احتمال زیاد منجر به نتایج بهتری از تلاش برای سود بردن از شکست حمایتی اولیه میشود. تنها مشکلی که وجود دارد این است که قیمت ارز دیجیتال ممکن است هیچ وقت به قیمت محدود سفارش معاملهگر باز نگردد.
در پوزیشن فروش، معاملهگران میتوانند از یک نشانگر پیرو روند، مثل میانگین متحرک، برای تشخیص نقطه قطع استفاده کنند. برای مثال، وقتی قیمت یک رمزارز بالاتر از میانگین تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ متحرک بسته میشود، معامله لغو میشود. اگر معاملهگران معتقد باشند که شکست حمایتی شروع یک روند نزولی جدید است، ممکن است بخواهند از یک میانگین متحرک بلندمدت برای بهره بردن از عمده حرکت قیمت استفاده کنند.
سخن پایانی
شکست حمایتی (Breakdown) در تحلیل تکنیکال یک حرکت قیمتی است که به شکست حمایت منجر میشود. معمولاً این شکست با حجم سنگین فروش و کاهش شدید قیمت همراه است. تریدرها پس از شکست خطوط حمایتی، پوزیشن شورت باز میکنند؛ چون این شکست نشانه محکمی از کنترل اوضاع بازار به دست خرسها است، به طوری که با فشار فروش بیشتر همراه میشود. شکست حمایتی معمولاً نشانگر آغاز یک روند نزولی است.
دارایی مصنوعی (Synthetic Asset) چیست و چه کاربردهایی دارد؟
امور مالی غیرمتمرکز یا به اختصار DeFi، همه معادلاتی را که راجع به معاملات میدانیم به هم میزند. این در حالی است که بسیاری از مفاهیم DeFi مانند مبادلات، وامدهی و غیره، مفاهیمی آشنا به نظر میرسند. داراییهای مصنوعی که گاهی با عنوان synths نیز از آنها یاد میشود، مشتقشده از رمز ارزهای دیجیتال مبتنی بر بلاک چین هستند و عملکردشان نیز همانند مشتقات سنتی است. داراییهای مصنوعی، ترکیبی از ارزهای دیجیتال و داراییهای مشتقه سنتی هستند، داراییهای مصنوعی یا مشتقات توکن شده، با افزودن مشتقات در بلاک چین و در اصل ایجاد یک رمز ارز دیجیتال برای آن، این فرآیند را یک قدم جلوتر میبرند. در این مقاله قصد داریم تا به شرح و توضیح کامل و جامع داراییهای مصنوعی یا Synthetic Asset بپردازیم.
دارایی مصنوعی Synthetic Asset چیست؟
همانطور که گفته شد امروزه، مشتقات بهطور فزایندهای در دنیای ارزهای دیجیتال در حال محبوبشدن هستند، زیرا به سرمایهگذاران این امکان را میدهند تا بر روی نوسانات توکنهای مختلف سرمایهگذاری نمایند. بیایید ببینیم که اصلاً مشتقات چیست؟ مشتق هر دارایی است که ارزش خود را از یک دارایی یا شاخص پایه به دست میآورد. تأمین مالی غیرمتمرکز در بلاک چین به طور فزایندهای در حال محبوبیت است. با افزایش این محبوبیت، اشکال جدیدی از داراییها ظاهر میشود که نیازهای گروه وسیعتری از کاربران را برآورده میکند، از جمله این داراییهای جدید میتوان به داراییهای مصنوعی اشاره کرد.
با توجه به محبوبیت مشتقات، داراییهای مصنوعی نیز مورد توجه علاقهمندان DeFi قرار میگیرند، زیرا ابزاری را در دسترس معاملهگران سنتی برای دسترسی به دنیای کریپتو قرار میدهند. داراییهای مصنوعی اساساً به سرمایهگذاران این اجازه را میدهند تا با هر چیزی توکنسازی و معامله کنند. با استفاده از یک مشتق برای گرهزدن ارزش به دارایی تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ موجود و سپس ایجاد یک توکن برای این مشتق، سرمایهگذاران میتوانند بهراحتی هر چیزی را در بلاک چین معامله کنند. یکی از دلایل اصلی تبدیل داراییهای مصنوعی به روش ترجیحی سرمایهگذاری، امنیت و قابلیت ردیابی این داراییهاست.
درحالیکه تجارت بهطور سنتی در صرافیهای متمرکز انجام میشود، از طریق داراییهای مصنوعی میتوان همه معاملات را در بلاک چین انجام داد. این امر هم ناشناسبودن معاملهگران را درصورتیکه میخواهند هویتی پنهان داشته باشند و هم امنیت آنها را تضمین میکند، زیرا همه تراکنشها در دفتر کل توزیعشده ثبت میشوند. مبادلات دارایی مصنوعی جدید در بلاک چینهای مختلف در حال ظهور هستند تا به معاملهگران اجازه حداکثر انعطافپذیری را بدهند و هزینههای gas را نیز به حداقل برسانند. Synthetix بزرگترین و محبوبترین صرافی دارایی مصنوعی است و به عنوان یکی از اولین صرافیهایی در سراسر تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ جهان شناخته میشود که بهطور خاص برای تجارت مشتقات توکنشده ایجاد شده است.
داراییهای دیجیتال Synthetic Assets چگونه کار میکنند؟
اصطلاح دارایی مصنوعی یا همان synthetic asset به ترکیبی از داراییها گفته میشود که ارزش آنها با سایر داراییها مشابه است. داراییهای مصنوعی، اوراق مشتقهای مانند قراردادهای آتی را برای شبیهسازی یک دارایی مانند سهام، شاخصها، ارزها یا نرخ بهره را ترکیب میکنند. شرکتی را در نظر بگیرید که اقدام به ترید و سرمایهگذاری در سهام متعلقه خود، به جای خرید و فروش یک سهام خاص میکند. در این مرحله است که کاربرد داراییهای مصنوعی پدیدار میشود، چراکه استفاده از این داراییها به این شرکت این امکان را میدهد که به جای استفاده از دارایی سرمایهگذاری واحد از داراییهای مالی مختلف موجود، بهره ببرد.
قراردادهای اوراق مشتقه، ارزشی به مبلغ بیش از ۱٫۲ کوادریلیون دلار دارند. این عدد بسیار بالاتر از ارزش بازارهای سهام جهانی و املاک جهانی هستند. از اوراق مشتقه برای کاهش ریسک قیمت همهی داراییها میتوان استفاده کرد. علاوه براین، اوراق مشتقه سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری بدون ایجاد ارزش در بازار ترغیب میکنند. استفاده از امکانات و خدماتی که اوراق مشتقه ارائه میدهند، این اجازه را به سرمایهگذاران میدهد تا بدون تسویه حساب و ترید و هیچگونه ریسکی از نوساناتی که قیمت تجربه میکند سود کسب کنند.
هدف اصلی داراییهای مصنوعی چیست؟
هدف از دارایی مصنوعی مبتنی بر ارز دیجیتال، آن است که انواع داراییها را بدون نیاز به نگهداری دارایی اساسی در اختیار سرمایهگذاران قرار دهد. داراییهای ذکرشده میتواند انواع مختلفی را شامل شود که از میان آنها میتوان به ارزهای فیات مانند دلار آمریکا و یا سایر داراییهای دیجیتال اشاره کرد.
دارایی مصنوعی یا Synthetic Asset چه کاربردهایی دارد؟
انواع داراییهای مصنوعی از طریق وثیقه ارز دیجیتال که از طریق قراردادهای هوشمند عمل میکنند، نتایج درخشانی را در صنعت مالی سنتی به دنبال دارند. این داراییها، به سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال، به منظور ترید داراییهای سنتی و اوراق مشتقه، Levereage را معرفی میکنند. Leverage یا اهرم، یک ابزار معاملاتی است که هدف آن بالابردن میزان بازدهی در یک سرمایهگذاری خواهد بود. بهطورکلی، معاملات Leverage به معاملاتی در بازارهای مالی گفته میشود که سرمایهگذار در آن اقدام به کسب سود، به وسیله سرمایهای مقروضی میکند.
نگاهی به آینده امور مالی کریپتو، داراییهای مصنوعی یا به عبارت دیگر ترکیبی از اوراق بهادار یا داراییهایی که تأثیری مشابه مالکیت داراییهای دیگر دارند، فرصتی را برای سرمایهگذاران فراهم میکنند. مشابه مشتقات مالی سنتی که ارزش خود را از سایر داراییهای اساسی مانند کالاها، ارزها، سهام یا اوراق قرضه میگیرند، هدف دارایی مصنوعی نیز دستیابی به همان اهداف بدون نیاز به نگهداری خود دارایی واقعی است. این بدان معناست که این رمز ارزهای مصنوعی در دست سرمایهگذارانشان وجود ندارد. داراییهای دیجیتال و امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) از شفافیت برخوردار هستند. برخلاف امور مالی سنتی، DeFi به مقامات متمرکز مانند بانکها یا کارگزاریهایی که به عنوان واسطه بین طرفهای معامله عمل میکنند، متکی نیست.
داراییهای مصنوعی کریپتو همچنین به سرمایهگذاران اجازه میدهند در زمینههای جدید و نوظهور سرمایهگذاری کنند، به عنوان مثال BTCST را در نظر بگیرید. از طریق توکنیزهکردن قدرت استخراج بیت کوین یا هش ریت، هر فردی میتواند توکن را خریداری و از مزایای استخراج بیت کوین بدون نیاز به مالکیت بهرهمند شود.
داراییهای مصنوعی چه ویژگیهایی دارند؟
داراییهای دیجیتال مصنوعی با ارائه دسترسی و نقدینگی به سرمایهگذاران، امور مالی غیرمتمرکز را متحول میکنند. از طریق توکنسازی، افراد میتوانند به فرصتهای سرمایهگذاری دسترسی پیدا کنند و در غیر این صورت نیز ممکن است برای موقعیتهایشان غیرعملی باشد. علاوهبر موارد گفتهشده، سرمایهگذاران همچنین این اختیار را دارند که از طریق دارایی مصنوعی مبتنی بر ارز دیجیتال، توکنها را نگهداری و ارزش حاصل از آنها را شبیهسازی کنند. دارایی مصنوعی دارای ویژگی غیرمتمرکزبودن نیز است و آن را برای سرمایهگذاران نیز فراهم میکند و با استفاده از این ویژگی، دادهها را در DLT ذخیره میسازد.
برای یادگیری “مقدمات آموزش سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
اندیکاتور چیست و چه کاربردهایی دارد؟
اندیکاتور (Indicator) یک ابزار کاربردی در تحلیل تکنیکال محسوب میشود که محاسبات ریاضی مختلفی را بر روی قیمت و حجم معاملات یک سهم انجام داده و بر اساس این محاسبات، اطلاعات مفیدی را در رابطه با روند حرکتی سهم، شتاب قیمتی آن و موارد دیگر، در اختیار تحلیلگران بازار بورس قرار میدهد. بهطورمعمول برای تائید و اعتبار سنجی روند سهام از اندیکاتورها استفاده میشود.
اندیکاتورها در دو دسته پیشرو (Leading) و دنبالهرو (Lagging) تقسیمبندی میشوند. انواع اندیکاتور پیشرو نسبت به نوسانات قیمتی واکنش نشان میدهند و تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ اندیکاتورهای دنبالهرو، پس از حرکت قیمت و بازار، اطلاعات مفیدی را در اختیار تحلیل گران قرار میدهند.
اندیکاتور چیست و چگونه ایجاد میشود؟
اندیکاتور نوعی ابزار تکنیکال است که برای دستیابی به درک بهتری از نمودار قیمتها مورد استفاده قرار میگیرد و با استفاده از فرمولهای ریاضی و اعمال آنها بر روی حجم معاملات و قیمت، به شکلهای مختلفی ایجاد میشود. در تحلیل تکنیکال برای بررسی و تحلیل نمودارها و الگوها از اندیکاتور استفاده میشود.
کاربردهای اندیکاتور (Indicator)
روش کار اندیکاتور به این شکل است که با بررسی و تحلیل نمودار قیمتهای گذشته بازار، اطلاعات مهمی را در اختیار تحلیلگران و فعالان بازار بورس و سرمایه قرار میدهد. این اطلاعات در زمینههای زیر است:
هشدار
اندیکاتورهای در برخی از شرایط میتوانند برخی از تغییرات را برای شما پیشبینی کنند؛ مثلاً میتوانند پیش از تغییر روند حرکتی سهم و یا همزمان با آن، نشانههای بازگشت به روند قبلی و یا ادامه تغییر روند حرکت سهم را به معامله گران و تحلیلگران نشان دهند.
پیشبینی
یکی دیگر از کاربردهای مهم پیشبینی قیمت مناسب برای خرید انواع سهام است. درواقع با استفاده از اندیکاتورها میتوان به قیمت واقعی سهم پی برد.
تائید
تائید نتیجه تحلیلها و بررسیها، مهمترین کاربرد اندیکاتور است. به این صورت که معاملهگرها با استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به اطلاعات مهم و مفیدی در رابطه با آینده سهم دست میابند و در این شرایط نقش اندیکاتورها این است که این اطلاعات و تحلیلها را رد یا تائید کنند.
نقش اندیکاتور در تحلیل تکنیکال
توسط نرمافزارهای تحلیل تکنیکال رسم میشوند و اغلب این نرمافزارها دارای طیف گستردهای از انواع اندیکاتور میباشند.
به این صورت که اندیکاتورها تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ از طریق محاسبات ریاضی که دادههای آن از قیمت و حجم معاملات یک سهم به دست آمده است، محاسبهشده و روی نمودار تحلیل تکنیکال رسم میشوند. اندیکاتورهای MACD و RSI ازجمله پرکاربردترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال میباشند.
هدف از بکار گیری اندیکاتور چیست؟
مهمترین هدف از بکار گیری اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال، یافتن فرصتهای طلایی کسب سود است و با استفاده از یک اندیکاتور و فرایند محاسبات در آن میتوان نقاطی که احتمال برگشت قیمت و یا تغییر روند حرکت سهم وجود دارد را مشاهده کرد.
اندیکاتورها اطلاعات مفیدی که به تحلیل بهتر و درک صحیحتر نمودار قیمتها کمک میکند را در اختیار معامله گران و فعالان بازار بورس قرار میدهند. اطلاعاتی ازجمله نوع روند حرکت سهم (صعودی یا نزولی)، شتاب قیمت، نواحی اشباع و … که با انجام محاسبات ریاضی از الگوها و نمودارهای قیمت به دست میآیند و به سرمایهگذاران و معاملهگرها کمک زیادی میکند.
معرفی چند اندیکاتور پرکاربرد
۱- باندهای بولینگر (Bollinger Bands)
باندهای بولینگر از دو نوار نوسانی تشکیل شده که در بالا و پایین یک میانگین متحرک در حال حرکت هستند. با افزایش نوسانات، این اندیکاتور واکنش نشان داده و پهنای باند آن افزایش مییابد. این اندیکاتور توسط جان بولینگر توسعه داده شد و بهطورمعمول کاهش فاصله بین خطوط این اندیکاتور تغییر روند حرکت سهم را نشان میدهد.
۲- ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud)
با استفاده از این ابر ایچیموکو میتوان به اطلاعاتی نظیر تشخیص حمایت و مقاومت، روند حرکت، میزان شتاب قیمت و … دستیافت. ابر ایچیموکو توسط یک روزنامهنگار ژاپنی به نام گیوچی هوسودا توسعه داده شد و ممکن است در نگاه اول کار کردن با آن پیچیده به نظر برسد اما پس از مدتی بهراحتی عملکرد آن پی خواهید برد.
۳- میانگین متحرک (Moving Average)
میانگین متحرک با بررسی روند حرکت، اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار شما قرار میدهد. این اندیکاتور ممکن است کمی با تأخیر عمل کند اما برای تشخیص مسیر قیمت و همچنین شناسایی نقاط احتمالی حمایت و مقاومت، میتوانید آن را مورداستفاده قرار دهید.
سخن پایانی
و در پایان اینکه کارشناسان و تحلیلگران بازار بورس و سرمایه همواره توصیه میکنند که تنها از یک اندیکاتور استفاده نکرده و برای نتیجهگیری نهایی گزینههای مختلفی را بکار ببرید. همچنین میانگین متحرک را همیشه در کنار سایر گزینهها و بهصورت همزمان مورد استفاده قرار دهید.
تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟
معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل میکند، شما نمیتوانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از این دو تفسیر شما از داده هاست که منجر به اقدامات شما می شود.
اما وقتی از تحلیل صحبت میکنیم دقیقا منظور ما چیست؟ ما در تحلیل فرآیندهای پیچیده را درک، ارزیابی و مجددا خلق میکنیم، این خلق در پیش بینی مسیر آینده معنی پیدا میکند.
درواقع هر تحلیل سه بخش اصلی دارد:
۱- تجزیه و تحلیل
۲- پیش بینی
۳- اجرا
فهرست این مقاله
چرا تحلیل می کنیم؟
هدف از تحلیل چیزی فراتر از صرفا فهم و افزایش دانستههای ما درباره ی یک موضوع است، ما تحلیل میکنیم تا مبتنی بر نتایج آن تصمیم بگیریم، درواقع به دیوار تحلیل تکیه کنیم، هرچقدر درون و اجزای این تحلیل دقیق تر بررسی شده باشند، دیوار محکم تری برای خود ساخته ایم. لذا هدف از تحلیل کاملا کاربردی است و همین اهمیت تحلیل را روشن میکند.
فرض کنید شما را به صورت حضوری به کارخانه فولاد مبارکه اصفهان میبریم، این شرکت را به عنوان یک فرصت جهت سرمایه گذاری به شما معرفی میکنیم، فرض کنید فولاد مبارکه اصفهان برای اجراسازی یک فاز جدید تولیدی به مبلغی سرمایه لازم دارد و تصمیم به فروش بخشی از سهام خود دارد، چه میکنید؟
- چشم خود را میبندید و پولی را که تمام سرمایه شماست وارد این شرکت میکنید؟
- گزارشات قبلی شرکت را میخوانید بدون این که بدانید فاز جدید تولیدی دقیقا چه فعالیتی دارد؟
- از کسی میخواهید توضیحاتی به شما بدهد؟
اهمیت این که اشاره شد فرض کنید تمام سرمایه زندگیتان را میخواهید وارد این شرکت کنید به خودی خود روشن است، این دقیقا اهمیت و جایگاهی است که تحلیل دارد و بسیاری از تحلیل گران آن را تا سطوحی که به صورت موردی از شما پرسیدیم پایین میآوردند، لذا دقت کنید اگر محتوایی را به عنوان تحلیل روبروی شما گذاشتند، لزوما آن تحلیلی نیست که بشود به آن تکیه کرد و تصمیم گیری کرد، شاید صرفا خواندن گزارشات است، شاید شنیده است و… .
در تحلیل آن چنان باید در دل موضوع بروید که تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ گویی شما خود مدیر آن کارخانه اید، از تمام فرآیندهای آن خبر دارید و مهم تر از همه، میتوانید آینده شرکت را ترسیم کنید.
فراموش نکنید در بازارهای مالی ما دنبال این سوال مهم هستیم: درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ گذشته ها گذشته است، هرچقدر هم مهم باشد، هیچ پاسخی جایگزین ترسیم چشم انداز آینده نمیشود و تنها پاسخ به این سوال راهگشا خواهد بود.
مثالی تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ که در اینجا زده شد جهت شفاف کردن اهمیت تحلیل بوده و ممکن است شما هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نگیرید، اما وقتی اقدام به خرید سهام شرکت ها میکنید نیز گویی دقیقا در همین موقعیت هستید.
بازارهای مالی محل فعالیت تعداد زیادی از فعالان است و این تفاوت در رویکردهای معاملاتی به خودی خود پویایی این بازار را به همراه دارد، هوشمندانه تر از اینکه ببینید سایرین چه میکنند، این است که بدانید خودتان روی چه شرکتی سرمایه گذاری کرده اید و شناخت خود را آنقدر از آن بالا ببرید که بتوانید محتمل ترین آینده از شرکت را ترسیم کنید.
این مرحله ای است که آن را خلق کردن میدانیم و این سطح از اتکا به شما قدرت تصمیم گیری میدهد و تحلیل یعنی رسیدن به این مرحله، نه ماندن در مرحله خواندن گزارشات و شنیده ها و… .
تحلیلگر کیست؟
نکته ای که در همینجا به آن اشاره خواهیم داشت آن است که در توضیحات ما هم به تحلیلگر و هم به معامله گر اشاره داشتیم، آیا این دو یک مفهوم اند و تفاوتی ندارند؟ به طور قطعی جواب خیر است. پاسخ دقیق تری برای آن که تحلیلگر چیست در این خواهد بود که تفاوت تحلیلگر و معامله گر روشن شود، بسیاری از افراد تحلیلگران خوبی هستند ولی معامله گران ضعیفی اند و بالعکس، بسیاری از افراد معامله گران خوبی اند ولی تحلیلگران حاذقی نیستند، گرچه به عقیده نگارنده حالت دوم کمتر است چراکه کسی که معامله گر خوبی است، توانایی درک و تجزیه و تحلیل امور را نیز دارد. نکته مهم متفاوت بین این دو آن است که در معامله گری دنیایی از مهارتهای روانشناختی، مدیریت سرمایه و… نهفته است که در کتاب ها و منابع نوشته نشده و جز با تجربه معامله گری به دست نمیآید و این تفاوتی است که معامله گران و تحلیل گران دارند، شاید اگر دنبال ایجاد یک تمایز مشخص باشیم، باید بگوییم معامله گران از تحلیل تحلیل گران برای تصمیم گیری استفاده میکنند.
بسیاری از تحلیل گران، صرفا خواندن گزارشات مالی شرکت ها را تحلیل تلقی میکنند، ولی همانطور که در بخش اول اشاره شد تحلیل سه بخش دارد و تا اجرا ادامه دارد.
انواع تحلیل
دو نوع کلی از تحلیلهای رایج مورد استفاده فعالان بازارهای مالی تحلیل بنیادی و تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران اقدام به تفسیر شرایط شرکت از ابعاد مالی میکنند که منجر به دست یافتن به مفهوم مهم و پر کاربردی به نام ارزش ذاتی میگردد و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران اقدام به تفسیر رفتارهای قیمتی سهم در ادوار گذشته میکنند تا بتوانند مبتنی بر الگوهای به جا گذاشته شده آینده را پیش بینی کنند.
در بازارهای مالی شما با حجم زیادی از داده ها روبرو هستید، تحلیل ابزار شماست برای آن که با چشمان بسته اقدام به معامله نکنید، هریک از انواع تحلیل به یکی از ابعاد این داده ها میپردازد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت:
۱- تحلیل بنیادی
مثال خرید بخشی از سهم کارخانه فولاد مبارکه اصفهان را به یاد آورید، فرآیندی که برای سرمایه گذاری در این شرکت پیش میبرید را با خود مرور کنید، ما هم با شما مرور میکنیم:
- بررسی داده های گذشته و تاریخی شرکت
- بررسی فرآیندهای عملیاتی شرکت
- بررسی رقبا و سایر بازیگران صنعت
- بررسی شرایط صنعت مربوطه
- بررسی چشم انداز صنعت، تقاضا، تکنولوژی و…
- بررسی ریسک های فعلی و اتی
- بررسی مشکلاتی که سر راه تولید و فروش شرکت است
- بررسی شرایط صنعت در اقتصاد جهانی
- بررسی فاکتورهای اقتصاد کلان همچون نرخ بهره، تورم، ارز و…
تحلیل بنیادی، مهارت مدل سازی فرآیند منطقی تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری در شرکت، با تمرکز با انواع فاکتورهای بالاست که با شما مرور کردیم، فرایند منظم فکر کردن، از کجا به کجا رسیدن و بررسی دقیق دادههای مالی شرکت ها در تحلیل بنیادی میگنجد.
اینکه پولی که مانند خون در رگهای شرکت در جریان است چه مسیری را طی میکند، در بررسی این مسیر شما درگیر بررسی فرآیندهای عملیاتی، بازاریابی، ریسک، فروش، تامین مواد و… شرکت ها نیز خواهید شد.
بدون شک شما سهام شرکت فولاد مبارکه را نمیخرید که هفته آینده بفروشید، لذا داشتن چشم انداز چندین ساله از صنعت و عملیات شرکت از اهمیت برخودار است.
در تحلیل بنیادی، تحلیل گران با مفهوم مهمی به نام ارزش سر و کار دارند، یعنی نتیجه بررسیهای خود را در قالب این مفهوم خلاصه میکنند، ارزش نشان دهنده آینده است.
درواقع مفهومی آتی را به امروز بر میگرداند، آینده را تخمین میزند و سوالی که مطرح می کند این است که آیا با در نظر گرفتن این چشم انداز، امروز این شرکت ارزش خرید دارد یا خیر؟ اگر قیمتی که به شما ارائه میدهند از ارزش مد نظرتان کمتر باشد، درواقع ارزان تر است و دارایی را میخرید و در غیر این صورت خیر.
به صورت دقیق تر و تخصصی تر، باید مفهوم ارزش گذاری را بازترکنیم، که با توجه ب اینکه تمرکز این مقاله بر تحلیل بنیادی است به یکی از مهمترین روشهای ارزش گذاری (به بیان دقیق تر ارزشیابی) بسنده میکنیم. ارزش گذاری تنزیل جریانات نقدی آتی به امروز است.
درواقع جریانات نقدی را برای سه تا ۵ سال به طور معمول پیش بینی میکنند و از آنجائی که این اعداد مربوط به حال حاضر نیست و در سالهای آتی تحقق پیدا میکند، نزخ تنزیلی را برای آن در نظر میگیرند که به نوعی بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار از فاصله زمانی امروز تا آینده ای است که جریانات نقدی در آن زمان تحقق پیدا میکند.
در تحلیل بنیادی یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده تحلیل گران، صورتهای مالی شرکت هاست، گرچه گذشته دقیقا در آینده اتفاق نمیافتد، اما راهنمای خوبی برای ترسیم آینده خواهد بود، لذا یک تحلیل گر بنیادی تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ باید توانایی خواندن و سپس تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را داشته باشد.
دیدگاه های تحلیل بنیادی
دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار میگیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، تحلیل از بررسی وضعیت اقتصاد جهانی و وضعیت صنعت در جهان آغاز شده به وضعیت اقتصاد در ایران و صنعت در ایران و در نهایت تحلیل شرکت میرسد. در دیدگاه از پایین به بالا، از بررسی شرکت شروع میشود و این مسیر برعکس پیموده میشود.
سوالی که مطرح میشود این است که چه شرکتی را تحلیل کنیم، در این حالت اگر صنعت خاصی را مد نظر دارید پیشنهاد میشود از طریق رویکرد پایین به بالا فاکتورهای عملیاتی شرکت ها را مقایسه و شرکت برتر را در زمان کمتر انتخاب و سپس زمان بیشتری به تحلیل دقیق آن شرکت اختصاص دهید و اگر صنعت مد نظر ندارید از طریق رویکرد بالا به پایین به بررسی وضعیت و چشم انداز صنایع پرداخته و پس از انتخاب صنعت پر پتانسیل، اقدام به انتخاب شرکت از طریق حالت اول کنید.
در بررسی صنعت پر پتانسیل نیز مطالعه گزارشات شرکتهای خارجی و گزارشات چشم انداز صنایع خارجی کمک شایانی به شما میکند، ضمن اینکه در اینجا تاکید زیادی بر این موضوع داریم که بخصوص در شرکتهایی که صادرات و یا واردات دارند، موضوع چشم انداز و وضعیت صنایع در جهان از اهمیت زیادی برخودار است.
۲-تحلیل تکنیکال
معامله گری در بازارهای مالی و اعداد را باید همراه همیشگی هم دانست، تحلیل تکنیکال در نگاه اول روند تاریخی قیمتهای معاملاتی سهام است، اما کاربرد آن به سادگی این جمله نیست و چگونگی پردازش و استفاده از این داده ها بسیار پیچیده و نیازمند دانش تخصصی است، به طوری که امروزه انواع مختلفی از تحلیل ها با پایه تکنیکال همچون تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و… مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال یک فرض مهم را درون خود دارد و آن، این است که تمام فاکتورهای لازم برای تصمیم گیری در قیمت لحاظ شده است، لذا تحلیلگران تکنیکال تسلط کافی به این دانش را برای تصمیم گیریهای خود کافی میدانند.
فرض دیگر تکنیکال آن است که تاریخ تکرار خواهد شد و آن رفتاری که سهم در گذشته از خود نشان داده با احتمال بالایی در آینده تکرار خواهد شد، به بیان دقیق تر، بسیاری از تحلیل گران تکنیکال برای هر سهم یک شخصیت رفتاری قائل هستند و این مسئله را در تحلیلهای خود بسیار موثر تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ میبینند.
درواقع تحلیل گر تکنیکال معتقد است که نیروهایی که بر عرضه و تقاضای بازار موثر هستند، از جمله عوامل اقتصاد داخلی، جهانی، عملیات شرکت ها و… همه و همه بر قیمت ها تاثیر میگذارند. نمودارهای معلول این عوامل هستند و آنچه که “باید” در قیمت ها دیده شده است.
یکی از مهمترین مفاهیم تحلیل تکنیکال، مفهوم روندها هستند، مطالعات زیادی روی ابزارهای شناخت روندها نیز انجام شده، در واقع اینکه تحلیل گر تکنیکال بتواند روند اصلی را تشخیص دهد از اهمیت بالایی برخودار است. علت هم آن است که قیمت ها تمایل دارند به صورت کلی (نه جزئی) در جهت روند حرکت کنند.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در افق سرمایه گذاری
بسیاری معتقدند تحلیل تکنیکال برای بازههای زمانی کوتاه مدت و تحلیل بنیادی برای بازههای زمانی بلندمدت استفاده میشود، اما حقیقت آن است که تحلیل تکنیکال برای بازههای زمانی بلندمدت نیز ابزارهایی را فراهم کرده است، پس دلیل این حرف چیست؟
به صورت دقیق تر باید گفت، ابزار تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در بازههای زمانی کوتاه مدت امکانی فراهم کرده که تحلیل بنیادی این امکان را در اختیار ما قرار نمیدهد و این تمایز بین این دو روش به لحاظ افق سرمایه گذاری است.
اما در ابتدای صحبت به اعداد اشاره داشتیم، ارتباط تحلیل تکنیکال و اعداد در چیست؟
اساس شکل گیری تحلیل تکنیکال بر روشهای مبتنی بر ریاضی، آمار و هندسه است. همین امر نیز این روش را در صورت استفاده صحیح با دقت بالایی همراه کرده است. همین ویژگی دانش تکنیکال باعث میشود فرد بتواند از تخصص خود در هر بازاری استفاده کند، درواقع ورود به بازار جدید در فاندامنتال نیازمند دانش بیشتر و جدید خواهد بود و این درباره تکنیکال صدق نمیکند.
تکنیکال به نوعی مهارت کار با داده ها در قالب نمودارهای قیمتی است و تفاوتی ندارد آن سهم از چه صنعتی باشد، در چه بازاری باشد و در چه اقتصادی، این مفاهیم اما در بنیادی و فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.
جمع بندی
اینکه شما از کدام یک از این دو نوع تحلیل استفاده کنید کاملا منطبق با سبک معاملاتی خودتان است، برخی تحلیل گران کاملا ارزشی هستند و از تحلیل بنیادی استفاده میکنند، برخی دیگر کاملا رویکرد تکنیکال دارند و برخی دیگر نیز هردوی این تحلیل ها را کنار هم مورد استفاده قرار میدهند.
شاید بتوان گفت مهم تر از آن که شما از هردوی این تحلیل ها استفاده کنید، میزان مهارت شما در آن هاست، ولی قطعا بدون تحلیل، سرمایه گذاری برای شما همانند رانندگی با چشمان بسته و در تاریکی است که احتمال عدم بقا در بازارهای مالی (از بین رفتن سرمایه) را بسیار بالا میبرد.
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
نام صرافی | تخفیف کارمزد | IP خارج از ایران | لینک ثبت نام |
---|---|---|---|
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟ تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
بیت ۲۴ | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
آبان تتر | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.