فارکس

آشنایی با خطوط روند

الگوی الماس

تحلیل تکنیکال مقدماتی

یادگرفتن مهارت‌های سرمایه‌گذاری روزبه‌روز مهم‌تر می‌شود. ما باید به‌صورت درست و اصولی این مهارت‌ها را یاد بگیریم و آن‌ها را ارتقا بدیم تا فعالیت سودآوری در بازارهای مالی داشته باشیم. بسیاری از افراد بدون دانش و علم وارد بازارهای مالی می‌شوند و نتیجه این می‌شود که سرمایه خود را از دست می‌دهند.

پس بهتر است اول آموزش ببینیم تا اینکه بدون دانش و علم در بازارها فعالیت کنیم چون با این کار، سرمایه خودمان را به باد می‌دهیم. من، محسن بابایی، اینجا هستم تا بگویم مسیری که قبلاً رفتم و به شکست منجر شده است را شما در پیش نگیرید و از همان ابتدا، مباحث را به‌صورت درست و اصولی یاد بگیرید تا بتوانید سرمایه خودتان چند برابر کنید.

تحلیل تکنیکال چیست و چرا باید آن را یاد بگیریم؟

ما در تحلیل تکنیکال، با بررسی گذشته معاملات و نمودارها، می‌توانیم قیمت‌های آینده را پیش‌بینی کنیم. یعنی از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی قیمت روزهای آینده یا حتی ماه‌های آینده استفاده می‌کنیم. تکنیک‌ها و اصول تحلیل تکنیکال را در بازارهای مختلفی می‌توانیم استفاده کنیم؛ از بازارهای بورس، فارکس، طلا و سکه گرفته تا بازار دلار و ارزهای دیجیتال. پس این دوره، در واقع دوره تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، فارکس، بورس، سهام و غیره هم است.

برای موفقیت در هر کدام از این بازارها، تجربه به‌تنهایی کافی نیست و باید دانش این کار را هم یاد بگیریم. برای یادگیری این دانش، در دوره آموزشی کامل و جامع تحلیل تکنیکال مقدماتی با من همراه شوید. در دوره ویدیویی تحلیل تکنیکال، مهارت‌هایی را یاد می‌گیرید که از آن‌ها می‌توانید در همه‌جای دنیا استفاده کنید. من در کنار شما خواهم بود تا راه درست را در پیش بگیرید، اصولی یاد بگیرید، تجربه کنید و در نهایت به درآمد برسید.

من تلاش می‌کنم شما را به‌جایی برسانم که بتوانید ارزهای دیجیتال یا سهام خوب را بشناسید و تشخیص دهید که در هر معامله، باید در کدام نقطه وارد و در کدام نقطه خارج شوید. در یک کلام، من می‌خواهم شما را به یک معامله‌گر ماهر تبدیل کنم. در دوره مقدماتی تحلیل تکنیکال، شما را با نمودارها، اندیکاتورها، خطوط روند، نقاط حمایتی و مقاومتی، الگوهای شمعی، الگوهای نموداری، واگرایی و همگرایی و سایر مباحث مقدماتی، به‌صورت کامل آشنا می‌کنم. مبلغ سرمایه‌گذاری این دوره هم بسیار کم است و شما با انجام یک یا دو معامله در بازارهای مالی، می‌توانید این مبلغ را دوباره به‌دست بیاورید.

مزایای دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی چیست؟

مهم‌ترین مزیت دوره ویدیویی تحلیل تکنیکال، استفاده از تجربه 10 ساله من به عنوان مدرس دوره است. من فقط یک مدرس نیستم که مطالبی را از سایت‌های خارجی ترجمه کرده باشم و در اختیار شما قرار دهم. من تمام روش‌ها و موارد مطرح‌شده در دوره را برای چندین سال تجربه کردم و به تمام مباحث و بهترین استراتژی‌های معاملاتی تسلط کامل دارم.

دومین مزیت بزرگ دوره مقدماتی Technical Analysis، پشتیبانی منحصربه‌فرد است. در این دوره، من به‌عنوان پشتیبان، به‌صورت مستقیم با دانشجویان دوره در ارتباط خواهم بود و شخصاً، با عشق، به تمام سؤالات شما عزیزان پاسخ می‌دهم. از جمله مزیت‌های دیگر دوره آموزش تحلیل تکنیکال می‌توانم به موارد زیر اشاره کنم:

  • مثال‌های متعدد و کاربردی
  • کیفیت بسیار بالای صدا و تصویر
  • آشنایی کامل با بهترین ابزارها و روش‌ها
  • دسترسی مادام‌العمر به ویدیوهای دوره
  • دسترسی به آپدیت‌های دوره به‌صورت رایگان

مدرس دوره آموزشی تحلیل تکنیکال مقدماتی کیست؟

من، محسن بابایی، مدیرعامل کلینیک سرمایه و مدرس دوره جامع تحلیل تکنیکال مقدماتی هستم. مدت 10 سال است که در بازارهای مالی مختلف فعالیت می‌کنم و سال‌های گذشته جزو معامله‌گران برتر سایت سیگنال استارت بوده‌ام. من تجربه فعالیت در تمام بازارهای مالی از جمله فارکس، ارزهای دیجیتال و بورس را دارم و علاوه بر فعالیت حرفه‌ای در کارگزاری‌های اقتصادبیدار و کارگزاری بانک پاسارگاد به عنوان تحلیلگر و همچنین سابقه تدریس در دانشگاه تربیت مدرس را هم در کارنامه کاری خودم دارم.

در این سال‌ها، به بیش از 1000 نفر آموزش داده‌ام تا به‌عنوان یک معامله‌گر در بازارهای مالی مختلف فعالیت کنند. من شما را در مسیری درست قرار می‌دهم و به شما کمک می‌کنم تا در بازارهای مختلف مانند بازار ارزهای دیجیتال، فارکس و بورس، فعالیت سودآوری داشته باشید و درآمد مستمری برای خودتان ایجاد کنید.

مخاطبان دوره تکنیکال چه افرادی هستند؟

دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی برای تمام سطوح و کلیه افرادی که می‌خواهند وارد بازارهای مالی شوند، گزینه بسیار خوبی است. چون من در این دوره، مقدمات تحلیل تکنیکال را از صفر پوشش دادم اما افراد زیر می‌توانند بهترین استفاده را از این دوره ببرند:

  • علاقه‌مندان به تحلیلگران بازارهای مالی
  • افراد و سازمان‌های سرمایه‌گذار
  • کارمندان بانک‌ها و مؤسسات مالی
  • کارشناسان و مشاوران مالی

اگر برای خرید پکیج آموزش تحلیل تکنیکال دو دل هستید، کافی است نگاهی به سرفصل‌های جامع و نظرات شرکت‌کنندگان قبلی بیندازید. اگر هم نیاز به مشاوره دارید، با شماره کلینیک سرمایه که در داخل سایت قرار دارد، تماس بگیرید تا شما را راهنمایی کنیم. منتظر شما در دوره هستیم.

آشنایی با الگو ها و تشخیص سیگنال نمودارهای بازار

Okex

در این نوشته قصد داریم تا شما را با انواع الگو های تکنیکال آشنا کنیم و نحوه تشخیص نمودارهای بازار را بررسی کنیم. همانطور که می دانید شناخت الگوها یکی از اولین مفاهیمی است که معامله گران از همان ابتدای ورود به بازار با آن سر و کار دارند.

الگوی پرچم (Flag Pattern)

هرگاه سرمایه گذاران بخواهند روند فعلی ارزش بازار یک ارز یا کالا را آزمایش کنند، از این الگو کمک می گیرند. با خرید و فروشی که در این دوره از آزمایش صورت می گیرد که عموما یک تا سه هفته طول می کشد، نوساناتی تشکیل می شود که با خطوط مورب موازی برش یافته و شکل “پرچم” ایجاد می شود. الگوهای پرچم ممکن است در هر دو روند صعودی (bear) و نزولی (bull) بازار رخ دهد. قیمت معمولاً پس از پدیدار شدن الگوی پرچم، دوباره در مسیر قبل از تشکیل پرچم حرکت می کند و ادامه ی این روند حداقل به اندازه زمان تشکیل آن طول خواهد کشید.

الگوی پرچم سه گوش (Pennant Pattern)

خرید و فروش انجام گرفته در طول این دوره آزمایشی (عموما یک تا سه هفته طول می کشد)، نوساناتی را تشکیل می دهد که با متقارن شدن خطوط مورب نشان داده می شود و شکل پرچم سه گوش ظاهر می شود.
الگوهای پرچم در هر دو بازار با روند صعودی (bear) و روند نزولی (bull) ممکن است وجود داشته باشند.هنگامی که الگو شکل می گیرد این روند در جهت قبل از ایجاد الگو ادامه می یابد.

زمانی که سرمایه گذاران می خواهند اعتبار یک روند صعودی یا “bullish” را در بازار بسنجند از این الگو استفاده می کنند.

به دلیل خرید و فروش سرمایه گذاران، روند صعودی به تدریج کم می شود و سپس به حالت اول باز می گردد. شکل روند صعودی مانند حرف U است. پس از اینکه الگوی “کاپ” (شبیه فنجان) شکل گرفت، نمودار دوباره مورد توجه قرار می گیرد و شیب به سرعت به سمت پایین کشیده آشنایی با خطوط روند می شود که به طور قابل توجهی کوچکتر از الگوی کاپ قبلی می شود. به الگوی شکل گرفته جدید “هندل” گفته می شود که شبیه دسته فنجان است. الگوی کاپ و هندل یک الگوی تداوم در نظر گرفته می شود یعنی زمانی که هندل تشکیل می شود، روند صعودی ادامه پیدا می کند.

الگوی فنجان و دسته

زمانی که سرمایه گذاران می خواهند اعتبار یک روند صعودی یا “bullish” را در بازار بسنجند از این الگو استفاده می کنند.

زمانی که در کف بازار یک افزایش قیمت شروع می شود و یک شکل U مانند را پدید می آورد، یک حالت فنجان مانند روی نمودار شکل می گیرد. وقتی فنجان تکمیل شد، قیمت معمولا کمی پایین خواهد آمد بنابراین سرمایه گذاران هنگام تشکیل شدن فنجان اقدام به خرید نخواهند کرد. پس از کمی پایین رفتن قیمت، این بار نوبت به تشکیل دسته فنجان می رسد و قیمت کمی بالا خواهد رفت.

الگوی فنجان و دسته

وقتی برعکس این موضوع اتفاق بیافتد الگوی ” فنجان برعکس و دسته” پدید می آید.

الگوی فنجان و دسته برعکس

الگوی مثلث صعودی

الگوی مثلث صعودی معمولا در حین یک روند صعودی شکل می‌گیرد و یک الگوی تداومی محسوب می شود.

به خاطر شکل این الگو، مثلث صعودی را “مثلث راست‌ زاویه” (right-angle triangle) نیز می‌نامند. دو یا چند سقف مساوی یک خط افقی را در بالا شکل می‌دهند و وصل کردن کف دو یا چند دره نیز در یک روند صعودی، خطی همگرا با خط افقی می‌سازد. بدین ترتیب شکل مثلث روی نمودار نمایان می‌شود. دوره زمانی شکل‌گیری الگو، از چند هفته تا چندماه ممکن است طول بکشد. (متوسط حدود ۱ تا ۳ ماه)

حداقل دو کف لازم است تا خط روند صعودی پایین الگو را بتوان رسم کرد. این سطوح پایین می‌بایست هرکدام بالاتر از قبلی و دارای فاصله مناسب ازهم باشند. اگر یکی از کف‌ها مساوی یا کمتر از کف قبلی باشد، در این حالت الگو معتبر نخواهد بود.

الگوی مثلث صعودی

الگوی مثلث نزولی

مثلث نزولی یک الگوی کاهشی است که معمولا به عنوان یک الگوی ادامه‌دهنده در یک روند نزولی شکل می‌گیرد. در مواقعی این الگو به عنوان الگوی بازگشتی در انتهای روند صعودی ظاهر می‌شود ولی اغلب اوقات این الگو، الگویی تداومی است. صرف‌نظر از اینکه این الگو به عنوان یک الگوی بازگشتی مشخص شود یا ادامه‌دهنده، در هرحال الگویی است که پس از آن باید انتظار نزول قیمت را داشت.

به خاطر شکل ظاهری‌اش این الگو را مثلث راست-زاویه (right-angle triangle) نیز می‌نامند و از دو یا چند کف تشکیل شده که یک خط افقی می‌سازند. دو یا چند قله که رفته رفته کوتاه‌تر می‌شوند نیز یک خط روند نزولی را تشکیل می‌دهند و همینطور که این خط روند نزولی امتداد می‌یابد به سمت خط افق همگرایی پیدا می‌کند. در صورتی که یک خط عمودی از ابتدای خط افقی به سمت بالا رسم شود، مثلث شکل می‌گیرد. حداقل دو سقف لازم است تا خط روند نزولی بالای الگو رسم شود. این سقف‌ها هرکدام می‌بایست از قبلی کوتاه‌تر شوند و فاصله مشخصی بین‌شان وجود داشته باشد. اگر تازه‌ترین سقف تشکیل شده با سقف‌های قبلی مساوی یا بلندتر از آنها باشد، اعتبار الگو زیر سوال می‌رود.

الگوی مثلث نزولی

الگوی مثلث متقارن

این الگو حاصل باریک شدن محدودۀ قیمتی بین کف ها و سقف های قیمتی است که به لحاظ ظاهری یک مثلث را شکل می دهد. ویژگی اصلی و بارز این نوع از مثلث این است که دارای یک خط روند نزولی (مقاومت) است که سقف های قیمتی پایین تر و پایین تر را بهم وصل می کند و یک خط روند صعودی (حمایت) که کف های قیمتی بالاتر و بالاتر را به یکدیگر مرتبط می کند. زمانی مثلث در یک روند نزولی پدید می آید و قیمت زیر خط حمایت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)معمولاً جایی بین وسط ½ و سه چهارم ¾ از طول الگو، یک سیگنال فروش به دست می آید.

اگر مثلث در یک روند صعودی شکل بگیرد و قیمت بالای خط مقاومت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)معمولاً جایی بین وسط ½ و سه چهارم ¾ از طول الگو، یک سیگنال خرید ایجاد می شود. معمولاً قیمت پس از شکل گیری الگوی مثلث متقارن یا صعود می کند یا ریزش پیدا می کند تا لااقل به قیمت هدف اش برسد، که طبق فرمول های زیر محاسبه می شود.

الگوی گوش ماهی افزایشی

اسکالوپ یا گوش ماهی افزایشی، شایع ترین الگوهای نمودار هستند، اما تحلیل و عملکرد آن ها زیاد کاربردی نیست. این الگو از نوع الگوهای تداوم است. برای تجارت روی این نمودار باید با دقت آن را بررسی کنید و مطمئن شوید که روی محل توقف قرار دارید. شکل نمودار معمولا به شکل U است ولی راس سمت چپ آن پایین تر از راس راست آن است.

نمونه ای از الگوی گوش ماهی افزایشی

همین روند به صورت برعکس، الگوی گوش ماهی کاهشی را شکل می دهد.

قله ها و دره های سه گانه

قله ها و دره های سه گانه نوع دیگری از الگوهای نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکی هستند. اینها همانند الگوهای قله ها و دره های دوگانه و یا سر و شانه، رایج و شایع نیستند ولی با روش مشابهی عمل می کنند. ممکن است هنگام تشخیص این الگوها با مشکل مواجه شوید چرا که این الگوها شبیه به الگوهای نموداری دیگر هستند. بعد از آنکه حرکت قیمت دو بار با تراز های حمایت و مقاومت برخورد نمود، الگو شبیه به یک الگوی قله و دره دوگانه به نظر می رسد که ممکن است منجر به این اشتباه شود که یک نمودارخوان خیلی زود وارد یک موقعیت بازگشتی و در نتیجه خرید سهام شود.

الگوی کف دو گانه

الگوی قیمتی کف دو گانه به عنوان علامتی از وجود تغییر جهت در روند نزولی قلمداد می شود. انتظار می رود که در این حالت قیمت ها صعود کنند و هر چه شکل گیری این الگو بیشتر به طول بیانجامد، قابل اعتمادتر خواهد بود. حرکت قیمت در این الگو شبیه حرف انگلیسی W است. آخرین کف های دوگانه قیمتی، حمایت های قدرتمندی هستند که به این دلیل شکل گرفته اند که سرمایه گذاران در آن نقاط فرض را بر این گرفته اند که قیمت سرمایه به پایین ترین سطح خود رسیده است و جهت پوزیشن های فروش شان را تغییر داده اند. از طرف دیگر آخرین سقف قیمتی و نزدیک ترین آن به قیمت کنونی به عنوان یک سطح مقاومت در نظر گرفته می شود.

هرگاه قیمت بازار بالای بالاترین سطح الگو یا سطح مقاومت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)، این الگو تکمیل شده است و می تواند به معنای تغییر در جهت روند باشد و یک سیگنال خرید در نظر گرفته می شود و سرمایه گذاران خرید را انجام می دهند. قیمت معمولاً پس از شکل گیری الگوی کف دو گانه صعود می کند و این صعود حداقل تا سطح هدف اش خواهد بود.

الگوی کف دوگانه

الگوی الماس

پدیدار شدن این الگوی قیمتی در نمودار تائیدی است بر تغییر مسیر روند. الگوی لوزی بطور سنتی در یک روند صعودی ایجاد می شود. این الگو از چهار خط روند کوتاه، دو خط حمایت در پایین و دو خط مقاومت در بالا تشکیل شده است که خط های حمایت، آخرین کف های قیمتی و خط های مقاومت، آخرین سقف های قیمتی را بهم وصل می کنند؛ در نتیجه، شکلی شبیه به لوزی یا الماس شکل می گیرد که نوسانات قیمت ها را در ابتدا به شکل پهن و سپس باریک در خود جای می دهد. به محض اینکه خط حمایت در سمت راست الگو شکسته شود (احتمال انحراف معین وجود دارد)، می توان نتیجه گرفت که مسیر روند به شکل نزولی تغییر کرده و یک سیگنال فروش (Sell Signal) ایجاد شده است.

الگوی الماس

الگوی مستطیل بالا

مستطیل بالا یک الگوی قیمتی است که در یک روند صعودی ایجاد می شود و علامتی از تغییر روند و افت قیمت ها است. این الگو از سه سقف قیمتی متوالی تشکیل می شود که تقریباً در یک سطح قرار دارند و دو کف دارد. یک خط مقاومت (Resistance)، قله ها را بهم وصل می کند و خط حمایت (Support) نیز کف های قیمتی را به یکدیگر متصل می کند. به این دلیل که مقاومت حاصل سه بار رفت و برگشت قیمت در یک سطح است و سرمایه در آنجا به حداکثر قیمت خود رسیده است،

یک مقاومت قدرتمند تلقی می شود. اگر قیمت پایین سطح حمایت (Support) یا پایین ترین بخش الگو ریزش پیدا کند (احتمال انحراف معین وجود دارد)، شکل گیری این الگو کامل شده و معنای آن این است که تغییری در جهت روند ایجاد شده است و یک سیگنال فروش قلمداد می شود. قیمت پس از شکل گیری این الگو افت می گند.

آشنایی با الگوها و تشخیص سیگنال نمودارهای بازار

الگوی مستطیل بالا

الگوی سر و شانه

الگوی قیمتی سر و شانه پایان یک روند و تغییر جهت در قیمت را نشان می دهد. این الگو غالباً پس از یک دوره افزایش قیمت بزرگ شکل می گیرد و پس از آن معمولا شاهد کاهش شدید قیمت خواهیم بود. این الگو توسط سه نقطۀ اوج قیمت بازار در سه سطح مختلف ایجاد می شود. یک نقطۀ اوج که از همه بالاتر است (سر) و بین دو نقطۀ اوج دیگر (دو شانه) قرار می گیرد. کف های قیمتی در الگو هم توسط یک خط گردن (حمایت) به هم وصل می شوند.

به محض اینکه این الگوی سر و شانه شکل بگیرد و قیمت زیر خط گردن یا سطح حمایت (احتمال انحراف معین وجود دارد) ریزش پیدا کند، سرمایه گذاران آن را به عنوان یک سیگنال برای فروش قلمداد می کنند و دارایی خود را می فروشند.

آشنایی با الگوها و تشخیص سیگنال نمودارهای بازار

الگوی سر و شانه

برای تجارت ارزهای دیجیتال، بررسی این الگو ها بسیار مهم است. البته این الگو ها همیشه درست نمی گویند و ممکن است با اتفاقی عجیب تمام پیشبینی ها نقض شود. توجه داشته باشید که قبل از شروع کار، تمرین و تحقیق روی این الگو ها بسیار مهم است و اگر به خوبی با این الگو ها آشنا نباشید ممکن است الگوی اشتباهی را حدس بزنید و باعث ضرر و زیان شما شود.

سه استراتژی موفق برای معامله با خط روند (Trendline)

خط روند یا ترندلاین (Trendline) بهترین و رایج‌ترین ابزار تحلیل تکنیکال است و اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند عملکرد معامله‌گر را ارتقا دهد. در این مقاله می‌خواهیم با سه استراتژی قدرتمند معامله با خطوط روندی آشنا شویم. اما قبل از این‌که استراتژی‌ها را شروع کنیم، به خاطر بسپارید که خطوط روندی دو ویژگی کلیدی دارند: اولاً حداقل بازار سه بار به آن‌ها برخورد کرده و واکنش نشان داده، ثانیاً خط روندی هیچ وقت از بدنه کندل عبور نمی‌کند. خط روندی می‌تواند از روی دنباله کندل عبور کند، اما نباید از روی بدنه کندل عبور کرده باشد.

استراتژی شکست و برخورد مجدد (Retest)

استراتژی شکست و برخورد مجدد یکی از استراتژی‌های محبوب و رایج میان معامله گران بازارهای فارکس و سهام است. با این حال از این استراتژی می‌توان برای سایر بازارها مثل بازار ارز دیجیتال و معاملات بیت کوین استفاده کرد.
در این استراتژی بعد از این‌که خط روند فعال بازار را پیدا کردید، منتظر شکست خط روندی می‌مانید. گاهی اوقات شاید بازار بعد از شکست خط روندی دیگر هیچ‌گاه به آن برخورد نکند. اما در اکثر مواقع بازار بعد از شکست خط روندی دوباره به آن برخورد می‌کند. زمانی که بازار برخورد مجدد به خط روندی را انجام داد، بهترین زمان برای ورود به معامله است و باید در تایم فریم‌های پایین‌تر به دنبال سیگنال بود. خط روندی می‌تواند هم سیگنالی برای ورود به معامله باشد و هم محلی برای تعیین حد ضرر. معمولاً حد ضرر را در طرف دیگر خط روندی قرار می‌دهیم و خط روندی هم به عنوان مانعی عمل می‌کند که نمی‌گذارد حد ضرر فعال شود.

آموزش فارکس تحلیل تکنیکال پرایس اکشن استراتژی خط روند برخورد مجدد Retest

آموزش فارکس – استراتژی معامله با شکست و برخورد مجدد به خط روندی Retest

هر چقدر تعداد برخوردها به یک خط روندی بیشتر باشد، استراتژی شکست و برخورد مجدد هم بهتر عمل خواهد کرد. در نمودار پایینی بازار حداقل سه تا چهار بار به این خط روندی برخورد کرده است. در زمان شکست خط روندی، نوسانات زیادی را در بازار شاهد بودیم و قیمت در اطراف خط روندی نوسان می‌کرد. شدت نوسانات بازار در اطراف خط روندی می‌تواند نشان دهد که چقدر زودتر باید وارد بازار شد. اگر نوسانات زیاد باشد، معامله گران ریسک‌پذیر می‌توانند با اولین برخورد مجدد (Retest) به خط روند شکسته شده وارد بازار شوند. اما معامله گران محافظه‌کار بهتر است که منتظر تائید سیگنال بمانند. به طور مثال وقتی خط روند مقاومتی یا نزولی شکسته می‌شود، بهتر است که پیش از ورود به معامله خرید منتظر شکست اولین مقاومت جزئی و نزدیک بمانید.

آموزش فارکس تحلیل تکنیکال پرایس اکشن استراتژی خط روند برخورد مجدد Retest سیگنال یابی

آموزش فارکس – سیگنال یابی به کمک استراتژی شکست خط روندی و برخورد مجدود به آن یا Retest

استراتژی خط روند پرچم (Trendline Flag)

استراتژی شکست و برخورد مجدد به خط روندی که در بخش قبلی بررسی کردیم، معمولاً برای موقعیت‌هایی مثل تغییر روند استفاده می‌شود. اما استراتژی خط روند پرچم برای معاملات پیرو روندی استفاده می‌شود. در این استراتژی شما باید برای اصلاح بازار خط روندی کوتاه رسم کنید و سپس مثل الگوی پرچم در جهت روند غالب بر بازار وارد معامله شوید. در اینجا بایستی توجه داشت که خط روندی رسم شده، همان خطی است که برای الگوی پرچم رسم می‌شود و منظور از روند غالب هم روند بازار پیش از تشکیل الگوی پرچم است.
در تصویر زیر بازار ابتدا در یک روند نزولی (روند غالب) قرار داشت و سپس بازار آشنایی با خطوط روند وارد فاز اصلاحی شده و الگویی شبیه به پرچم را تشکیل داده است. در اینجا هدف ما رسم خط روندی برای این الگوی شبیه به پرچم است و اگر الگوی پرچم هم نباشد ایرادی ندارد. مهم این است که خط روند کوتاهی را برای این حرکت اصلاحی رسم کنیم. شکست این خط روندی کوتاه مانند الگوی پرچم یا Flag عمل می‌کند. یعنی با شکست آن، بازار در جهت روند غالب حرکت خواهد کرد.

آموزش فارکس تحلیل تکنیکال پرایس اکشن استراتژی خط روند الگوی پرچم

آموزش فارکس – استراتژی خط روند پرچم در واقع همان خط روند کوتاهی است که برای حرکت اصلاحی و بازگشتی یک روند بزرگ رسم می شود.

شما می‌توانید در استفاده از این استراتژی از میانگین متحرک ۵۰ هم برای تشخیص روند غالب بر بازار استفاده کنید. در این استراتژی شما تنها در جهت روند غالب بر بازار باید معامله کنید. یعنی اگر روند بازار نزولی بوده و سپس حرکت اصلاحی شروع شده، خط روندی برای این حرکت اصلاحی رسم کنید و با شکست خط روندی وارد معامله فروش شوید. در مثال زیر، میانگین متحرک نشانگر روند نزولی است، چون‌که بازار در زیر میانگین متحرک نوسان می‌کند.

استراتژی معامله با جهش از خط روندی (Trendline Bounce)

این استراتژی هم در جهت روند غالب بازار است. با این حال در این استراتژی از خود خط روندی برای ورود به معامله استفاده نمی‌شود، بلکه خط روندی در قالب حمایت یا مقاومت رفتار می‌کند.
در سناریوی زیر، قیمت از خط روندی برای سومین بار متوالی جهش می‌کند و قدرت خط روندی را تائید می‌کند. بعد از آن، معامله‌گر باید به دنبال سایر الگوی های تکنیکال در اطراف این جهش باشد. در این سناریو یک خط مقاومت افقی بعد از جهش بازار از خط روندی ظاهر شده است. شکست این خط روندی برای ورود به بازار کافی است. در این استراتژی معامله گران محافظه‌کار می‌توانند حد ضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) را در زیر خط روندی قرار دهند و یا حد ضرر را به زیر خط مقاومتی ببرند.

آموزش فارکس تحلیل تکنیکال پرایس اکشن استراتژی جهش از خط روندی

آموزش فارکس – استراتژی معامله با جهش بازار از خط روندی

می‌توان از استراتژی جهش از خط روندی در تایم فریم‌های مختلف هم استفاده کرد. وقتی‌که خط روند بلندمدت تائید شده، معامله‌گر می‌تواند به تایم فریم پایین‌تر نگاه کند و از سایر سطوح تکنیکال مثل حمایت برای زمان‌بندی ورود به معامله فروش استفاده کند. یعنی در نمودار روزانه خط روندی را تشخیص داده و در نمودار یک‌ساعته با شکست الگو یا خط حمایتی وارد بازار شده است.

آموزش فارکس تحلیل تکنیکال پرایس اکشن استراتژی جهش از خط روندی نمودار بلند مدت AUDUSD

آموزش فارکس – در استراتژی جهش از خط روندی می توان ابتدا خط روند بلند مدت را در تایم فریم های بالاتر مثل روزانه رسم کرد و سپس در تایم فریم های پایین تر به دنبال سیگنال همسو با خط روندی بود.

در نمودار ۶۰ دقیقه یا یک‌ساعته اولین جهش از خط روند نزولی و روزانه در AUDUSD مشاهده می‌شود. در اینجا نوسانات بازار شدید بودند و به همین دلیل شاید ورود به معامله کار سختی باشد. اما در نمودار سمت راستی (نمودار دوساعته)، الگوی سر و شانه تشکیل شده و به کمک این الگوی تکنیکال می‌توان زمان ورود به معامله را پیدا کرد.

آموزش فارکس تحلیل تکنیکال پرایس اکشن استراتژی جهش از خط روندی نمودار کوتاه مدت AUDUSD

آموزش فارکس – سیگنال یابی در تایم فریم های کوتاه مدت خیلی ساده است. باید سیگنالی که در جهت خط روند نزولی و بلند مدت ظاهر می شود را پیدا کنید.

نکاتی در رابطه با خط روند

نکاتی در رابطه با خط روند

خطوط روند شاید در اولین نگاه ساده به نظر برسند اما میتوانند به اندازه یک استراتژی معاملاتی کامل به شما فرصت های سودآوری بدهند. بدون استفاده از حتی یک اندیکاتور و یا ابزار دیگری! اما به شرطی که تکنیک های آن را به خوبی فرا گرفته باشیم. در ادامه دو نکته مهم در مورد خطوط روند بیان میکنیم که مسلما دانستن آنها به شما کمک شایانی خواهد کرد.

۱- فاصله برخوردها

خطوط روندی که رسم میکنیم باید از لحاظ فاصله بین برخوردها در وضعیت مناسبی باشند. یعنی به این صورت نباشد که فاصله برخوردها خیلی کوتاه بوده و عملا نقاط کم اهمیتی را به همدیگر متصل کرده باشیم. به صورت کلی باید بگوییم هرچه فاصله برخورد نقاطی که خط روند ما را تشکیل میدهند بیشتر باشد، عملا با یک خط روند مناسب تر (از لحاظ کارایی) مواجه خواهیم بود.

طی تحقیقاتی که “توماس بولکوفسکی” انجام داده و در کتاب خود منتشر کرده است، از بین نمونه های آزمایشی در نمودار سهام شرکت های مختلف، آن دسته از خطوط روندی که فاصله نقاط برخوردشان کمتر از ۲۹ روز بوده، میزان سوددهی آنها ۳۶% بوده است اما خطوط روندی که فاصله نقاط برخورد آنها بیش از ۲۹ روز بوده، بازدهی ۴۱% داشته اند.

نکته: فاصله ۲۹ روزه که در این تحقیق به آن اشاره شده است مربوط به نمودارهای سهام می باشند. مسلما اگر شما در بازارهای دیگری مثل فارکس و … فعالیت میکنید، بهتر است متناسب با وضعیت همان بازار وضعیت زمانی برخوردها را مورد بررسی قرار دهید.

۲- تعداد برخوردها

اما مسئله تعداد برخوردها نیز بسیار مهم است. در واقع اگر تعداد برخوردهای یک خط روند بیشتر باشد، نشان میدهد که هر بار به محض رسیدن قیمت به خط روند، معامله گران از فرصت استفاده کرده و بر حجم معاملات شان افزوده اند.

توماس بولکوفسکی در این زمینه نیز تحقیقی انجام داده است. در این بررسی، خطوط روندی که کمتر از ۴ برخورد داشته اند، بازدهی ۳۵% را نصیب تریدرها کرده اند. اما آن دسته از خطوط روند که بیش از ۴ برخورد داشته اند، بازدهی ۴۸% به معامله گران داده اند. بنابراین سعی کنید که این دو نکته مهم را در مورد خطوط روند مدنظر قرار دهید.

هنگامی که یک خط روند صعودی داریم ٬ هر برخورد به خط روند صعود و سپس بالا رفتن قيمت ٬ یک سطح حمایتی ایجاد می کند. در روند نزولی این قضيه برعکس می باشد. در واقع هر بار که قيمت به خط روند نزولی برخورد می کند و مجددا ریزش ميکند ٬ یک سطح مقاومتی ایجاد می شود. هنگامی که بازار نتواند سقف قبلی را بزند و یکی از این سطوح را بکشند ٬ ميتوانيم بگویيم که احتمالا روند به پایان رسيده است. حالا ميتوانيم از سطوح حمایتی که قبلا ایجاد شده (خطوط صاف مشکی رنگ) برای در نظر گرفتن حد سود و یا جابجایی استاپ لاس برای موقعيت های فروش (بعد از تثبيت شکسته شدن خط روند صعودی) استفاده کنيم.

نکته: تمامی موارد برای خطوط روند نزولی به صعود برعکس می باشد و تفاوتی در اصل روش وجود ندارد.هنگامی که یک خط روند صعودی داریم ٬ هر برخورد به خط روند صعود و سپس بالا رفتن قيمت ٬ یک سطح حمایتی ایجاد می کند. در روند نزولی این قضيه برعکس می باشد. در واقع هر بار که قيمت به خط روند نزولی برخورد می کند و مجددا ریزش ميکند ٬ یک سطح مقاومتی ایجاد می شود. هنگامی که بازار نتواند سقف قبلی را بزند و یکی از این سطوح را بکشند ٬ ميتوانيم بگویيم که احتمالا روند به پایان رسيده است. حالا ميتوانيم از سطوح حمایتی که قبلا ایجاد شده (خطوط صاف مشکی رنگ) برای در نظر گرفتن حد سود و یا جابجایی استاپ لاس برای موقعيت های فروش (بعد از تثبيت شکسته شدن خط روند صعودی) استفاده کنيم.

نکته: تمامی موارد برای خطوط روند نزولی به صعود برعکس می باشد و تفاوتی در اصل روش وجود ندارد.

خط روند

اتفاقی که به وفور در یک کانال رخ می دهد این است که می توان روی حرکات در جهت کانال آشنایی با خطوط روند یک خط روند کشيد. این خط روند می تواند جایی که قيمت به سقف کانال ميرسد را نشان داده و همچنين در اندازه گيری زمانی نيز به ما کمک کند. جالب اینجاست که در یک کانال ٬ معمولا شيب خط های روند کوتاه مدت داخل کانال تقریبا با یکدیگر برابر است.

کانال

طول خط روند

طول خط روند
طول خط روند یکی از مباحث مهمی است که برای تشخیص خطوط روند پرقدرت تر به کمک تحلیلگر خواهند آمد. توماس بولکوفسکی خطوط روند را به ۴ دسته تقسیم بندی کرده است:
1- خطوط روند کوتاه مدت (۳ ماهه)
2- خطوط روند میان مدت (۳ تا ۶ ماهه)
3- خطوط روند بلند مدت (بیش از ۶ ماه)
4- خطوط روند فراتر از بلند مدت ( بیش از ۱ سال)

وقتی قیمت روی هر کدام از انواع ۴ گانه خطوط روند قرار میگیرد، بالاخره زمان شکستن آنها (Breakout) فرا میرسد. هر خط روند پس از شکست شدن به صورت میانگین درصد مشخصی سود نصیب معامله گر میکند.
1- خطوط روند کوتاه مدت: ۳۴%
2- خطوط روند میان مدت: ۳۵%
3- خطوط روند بلندمدت: ۴۶%
4- خطوط روند فراتر از بلندمدت: ۵۲%

زاویه خطوط روند

آیا زاویه خطوط روند هم مهم است؟ بدون شک بله! در اینجا به بحث پایداری حرکت قیمت میرسیم (Price Movement Stability). حتما شنیده اید که میگویند “آنچه که به سرعت اوج میگیرد با همان سرعت هم فرود خواهد آمد”. در بازار همین موضوع وجود دارد. در واقع وقتی قیمت با هیجان بسیار زیادی حرکت میکند، معمولا پس از اتمام جو هیجانی با همان سرعت هم برگشت میکند (مگر اینکه مسائل بنیادی بسیار قدرتمندی پشت قضیه وجود داشته باشد).
در این حالت اگر زاویه حرکت قیمت در صعود یا نزول زیاد باشد، “پایداری حرکت قیمت” معمولا زودتر مختل خواهد شد. بنابراین اگر یک خط روند هم روی حرکات هیجانی رسم کنید (به شرط آنکه کلا امکان رسم خط روند وجود داشته باشد) خط روندتان زودتر شکسته خواهد شد.

برای درک بهتر مسئله باید زوایای خطوط روند را مدنظر قرار دهید. توماس بولکوفسکی کار شما را راحت کرده است. اعدادی که با عنوان بازدهی مشخص شده اند، میزان درصدی حرکت قیمت بعد از بریک آوت هستند.
زاویه ۰ درجه: بازدهی ۷۵%
زاویه ۶ درجه: بازدهی ۴۵%
زاویه ۱۲ درجه: بازدهی ۴۱%
زاویه ۱۸ درجه: بازدهی ۲۸%
زاویه ۲۴ درجه: بازدهی ۳۱%
زاویه ۳۰ درجه: بازدهی ۲۵%
زاویه ۳۶ درجه: بازدهی ۲۲%
زاویه ۴۲ درجه: بازدهی ۵۸%
زاویه ۴۸ درجه: بازدهی ۳۷%
زاویه ۵۴ درجه: بازدهی ۲۰%

زوایایی مثل ۰، ۶ و ۱۲ درجه معمولا روندهای قدرتمندی را نشان نمیدهند و بیشتر شامل روندهای رنج میشوند. اما در بین زوایای دیگر که روندهای خوب را نشان میدهند، زاویه ۴۲% بازدهی بسیار مناسبی بعد از بریک آوت خواهد داشت. در سایر کتاب های تحلیل تکنیکال نیز به زاویه ۴۵ درجه اشاره شده است که تفاوتی با ۴۲ درجه ندارد.
اما چرا ۴۵ درجه زاویه مناسبی برای خط روند است؟ چون قاعده “پایداری حرکت قیمت (PMS)” در آن حفظ شده است. حرکات کاملا معقول انجام میشوند و هیجانی در کار نیست. بنابراین در این حالت بازار منطقی است.

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که در دنیای کریپتو با اصطلاحات گوناگونی مواجه شده باشید که معنی آن ها را درک نکرده و متوجه کاربرد آن ها نشده باشید. آشنایی با این اصطلاحات برای افرادی که از ارز دیجیتال استفاده می کنند، به خصوص اشخاصی که قصد ترید و کسب درآمد در حوزه رمز ارز ها را دارند امری ضروری تلقی می شود. به همین دلیل فراگیری مفاهیم تحلیل تکنیکال یکی از کار هایی است که هر شخص فعال در این زمینه باید انجام دهد. در این مقاله قصد دارید تمامی اصطلاحات تحلیل تکنیکال را تفسیر کرده و برای شما عزیزان شرح دهیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال به دانش فنی گفته می شود که به وسیله مجموعه ای از ابزار های خاص، روند بازار های مالی پیشبینی می شود. در واقع تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی، از طریق تجزیه و تحلیل آمار جمع آوری شده، مانند حرکت و حجم قیمت تشکیل شده است. بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را براساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل فنی بر مطالعه قیمت و حجم دارایی ها متمرکز است.

از این نوع دانش اغلب برای تولید سیگنال های تجاری کوتاه مدت استفاده می شود که ابزار های خاصی مانند نمودار ها و کندل ها در کمک رسانی به آن تاثیر بسزایی دارند. در ادامه به اصطلاحاتی که در تحلیل تکنیکال به کار می روند پرداخته ایم.

اصطلاحات پایه ای تحلیل تکنیکال

CandleStick charts: نمودار های شمعی، نشان دهنده نوسانان قیمتی بازار هستند، در واقع به وسیله این ابزار شما می توانید تمام نوسانات قیمت که در تاریخچه یک دارایی اتفاق افتاده است را مشاهده کنید. همچنین این نمودار ها نوسانات لحظه ای بازار را نیز نشان می دهند. برای استفاده از این ابزار و اطلاعات بیشتر، می توانید به مقاله آموزش تحلیل کندل ها مراجعه نمایید.
Pivot: پیوت به نقاط ماکسیمم و مینیمم که در چارت قیمتی تشکیل می شوند گفته می شود. این نقاط نشان دهنده بازگشت قیمت یک دارایی می باشد که انواع گوناگونی را در بر می گیرد. معامله گران از این نقاط برای شناسایی نقاط احتمالی تحرکات بازار استفاده می کنند.
Pivot Major: پیوت ماژور نشان دهنده سطح های کلیدی بازگشت در بازار است. اگر این نقاط توسط تریدر به خوبی شناسایی شوند شامل سود می شوند. پیوت ماژور معمولا خلاف جهت است، یعنی اگر بازار صعودی باشد نزولی می شود و بالعکس.
Pivot Minor: اگر بازگشت قیمت بسیار ناچیز و محدود باشد به آن پیوت مینور گفته می شود، این نوع پیوت بر عکس پیوت ماژور عمل می کند و نشان دهنده تغییرات کوچک بازگشت قیمت می باشد.
Trendline: خط روند، یکی از قابلیت های شناسایی نقاط حمایت و مقاومت می باشد. این خطوط در امتداد روند رسم می شوند تا محدوده های حمایت و مقاومتی یک دارایی مشخص شود، در نتیجه تریدر می تواند تشخیص دهد چه زمانی برای خرید یا فروش بهتر است.
Up Trend: آپ ترند، روند صعودی قیمت یک دارایی مالی را توصیف می کند، در واقع در این حالت شاهد ایجاد شدن کف و سقف های بالا تری در قیمت هستیم.
Down Trend: مفهوم این اصطلاح دقیقا بر عکس آپ ترند است و حرکت نزولی قیمت دارایی ها را نشان می دهد. Down Trend نشان دهنده ایجاد شدن کف ها و سقف های پایین تر در قیمت است.


Trading Range: معاملات محدوده نوسان، به شرایطی از بازار های مالی اشاره دارد که در زمانی مشخص میان دو سطح حرکت کند. این شاخص می تواند به مدت 5 دقیقه ظاهر شود و یا ماه ها اتفاق بیفتد، در این روند کف و سقف قیمت نسبت به یکدیگر تغیری نمی کنند و تقریبا در یک سطح قرار می گیرند.
Support Zone: محدوده حمایت قیمت به منطقه ای اشاره دارد که قیمت یک سهام یا دارایی در آن حمایت می شود، در واقع محدوده حمایتی، به نقطه ای گفته می شود که انتظار می رود از افت قیمت جلوگیری شود.
Resistance Zone: محدوده مقاومتی قیمت، به ناحیه ای اشاره دارد که انتظار می رود از افزایش قیمت جلوگیری شود. برای مثال زمانی که می گویند بیت کوین در محدوده مقاومتی قیمت قرار دارد، به این معنی است احتمالا قیمت بیت کوین دیگر افزایش نمیابد.
Breakout: زمانی که سطوح مهم قیمتی شکسته می شوند به اصطلاح می گویند Breakout اتفاق افتاده است. شکست، در تحلیل تکنیکال هنگام عبور قیمت از سطوح مقاومتی (Resistance Zone) اتفاق می افتد.
Fakebreak: فیک بریک، به شکست هایی گفته می شود که واقعی نیستند و معامله گران را کمی گمراه می کنند. تریدر ها باید هنگام تحلیل Breakout ها دقت داشته باشند به دام فیک بریک نیفتند.
Price Action: پرایس اکشن یک تکنیک معامله است که به معامله گران این امکان را می دهد با استفاده از حرکات واقعی قیمت بازار را تحلیل کنند و معامله خود را تعیین کنند. در واقع به رفتار شناسی قیمت بدون استفاده از عوامل خارجی یا اندیکاتور ها گفته می شود.
Indicators: اندیکاتور ها ابزار یا شاخصی برای تحلیل قیمت هستند که در چارت های قیمتی وجود ندارند و تریدر طبق خواسته خود می تواند اندیکاتور های مختلف را به چارت قیمتی اضافه کند تا تحلیل صحیح تری از بازار داشته باشد. برای مثال استفاده از استراتژی معامله با RSI بر عهده معامله گران می باشد اما این اندیکاتور کمک بسیاری به تحلیل بازار می کند.


Impulse Wave: الگوی موج ضربه ای، یکی از اصطلاحات تریدینگ است که حرکت قوی در قیمت دارایی را همزمان با جهت اصلی روند اساسی توصیف می کند، این موج ها می توانند به شکل نزولی یا صعودی باشند. در واقع از این الگو برای تحلیل حرکت قیمت دارایی های مالی استفاده می شود.
Corrective Wave: امواج اصلاحی، دقیقا نقطه مقابل امواج ضربه ای هستند.
Divergence: هر گاه قیمت کف یا سقف جدیدی بسازد اما اسیلاتور بر خلاف آن عمل کند واگرایی یا Divergence اتفاق می افتد. اگر به زبان ساده تر بخواهیم توضیح دهیم، واگرایی به شرایطی گفته می شود که قیمت در چارت، با اندیکاتور مطابقت نداشته و شواهدی در مورد بازگشت قیمت وجود داشته باشد. واگرایی ها در قالب مثبت و منفی ارائه می شوند.
Oscillator: اسیلاتور یا نوسان ساز، نوعی اندیکاتور محسوب می شود اما دارای تفاوت هایی نیز می باشد. اسیلاتور یکی از ابزار های تحلیل تکنیکال است که شرایط هیجانی بازار و مومنتوم قیمت را ارزیابی می کند و نتیجه نهایی را در قالب یک عدد به معامله گران ارائه می دهد. اسیلاتور نیز برای تحلیل بازار و پیشبینی روند قیمت یک دارایی مالی به کار می رود.
Classic Pattern: الگوی کلاسیک، به الگوهای کندلی مانند مثلث، پرچم، سر و شانه که در تحلیل تکنیکار مرسوم هستند گفته می شود.

اصطلاحات تعیین سفارش در تحلیل تکنیکال

market price: مارکت پرایس به معنی خرید و فروش لحظه ای یک دارایی به قیمت بازار می باشد، هر کجا این عبات را مشاهده کردید باید بدانید در مورد قیمت لحظه ای یک دارایی صحبت می شود.
Buy/Sell Limit: در اینجا کلمه Buy به معنی خرید و کلمه Sell به معنی فروش است. اما زمانی که کلمه Limit در کنار این دو قرار می گیرد به معنی خرید و فروش در محدوده ای مشخص می باشد. برای مثال Buy limit به معنی خرید در محدوده ای خاص می باشد.
Buy/Sell stop-Limit: این عبارت به معنی سفارش گذاری با شرایط معامله است، مثلا Buy stop-Limit به معنی خرید یک دارایی در شرایطی خاص است که خود تریدر( تحلیل گر) موقعیت خرید یا فروش را تعیین می کند.
Stop Loss: این عبارت نشان دهنده حد ضرر شماست، در واقع این قابلیت از ضرر بیش از حد معاملات جلوگیری می کند، مثلا تحلیل گری تشخیص می دهد قیمت بیت کوین در آینده افزایش میباد، در نتیجه فروش BTC های خود را در نقطه قیمتی بالا تعیین می کند در این شرایط اگر قیمت بیت کوین طبق پیشبینی تحلیل گر عمل نکند و کاهش یابد معامله گر دچار ضرر می شود، اما اگر از استاپ لاس استفاده شده باشد از ضرر های عظیم جلوگیری شده و فقط میزانی که معامله گر برای ریسک از دست دادن دارایی خود تعیین کرده است از بین می رود.


Target Profit: این اصطلاح دقیقا بر عکس استاپ لاس عمل می کند و به معنی حد سود می باشد، در واقع نقطه ای در معامله که از قبل توسط تریدر مشخص شده Target Profit نام دارد. اگر بخواهیم کمی واضح تر توضیح دهیم تریدر ها با تحلیل هایی که انجام می دهند قیمت یک دارایی را پیشبینی می کنند، در نتیجه نقطه ای تعیین می کنند که در صورت پیشبینی صحیح و دستیابی قیمت به آن، معامله به صورت خودکار بسته شده و دارایی با سود تعیین شده توسط تریدر به فروش می رسد.
Risk/Reward: نسبت حد سود به حد ضرر، به ارزیابی خطرات و مزایای یک معامله اشاره دارد. هر تحلیل گری باید پس از خرید یک دارایی نسبت ریسک و ریوارد آن را تخمین بزند، زیرا مشخص می شود میزان سود معامله بالا تر است یا میزان ریسک.
Save Profit: نجات سرمایه، به موقعیتی اشاره دارد که وضعیت بازار در حالت نرمال نبوده و ممکن است قیمت قبل از رسیدن به Target Profit( هدف تریدر) بازگردد. در این حالت معمولا تریدر های حرفه ای با هدف جلوگیری از باختن کل سرمایه، اصل پول خود را از معامله خارج کرده و تنها سود آن را وارد معامله می کنند که به این عمل Save Profit می گویند.
Risk Free: ریسک آزاد، به قرار دادن حد ضرر( Stop Loss) در نقطه ورود گفته می شود. در واقع زمانی که شما استاپ لاس ر ابه نقطه ورود معامله وارد می کنید حد ضررتان صفر احستساب می شود. این تکنیک ریسک معامله را کاهش می دهد و خطرات یک معامله را مدیریت می کند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین تماشا کنید
نزدیک
برو به دکمه بالا