بازارگردانی در بورس چیست؟

بازارگردانی در بورس چیست؟
بازارگردان
بازارگردان
- 12017 بازدید
- دوشنبه, 20 ارديبهشت 1395 17:31
یکی دیگر از ارکان اوراق بهادار اسلامی بازارگردان است. بازارگردان، کارگزار معاملهگر يا شرکت تامين سرمايهاي است که با اخذ مجوز لازم با تعهد به افزايش نقدشوندگي و تنظيم عرضه و تقاضاي اوراق و تحديد دامنه نوسان قيمت آن، به داد و ستد آن اوراق ميپردازد. بازارگردان اوراق اجاره توسط باني معرفي و در صورت كفايت سرمايه با تأييد سازمان انتخاب ميگردد.(ماده 9 دستورالعمل انتشار اوراق اجاره)
يكي از وظايف بازارسازان يا بازارگردانان متخصص بورس حفظ بازارِ روان و منظم است. به همين دليل هر وقت كه تعادل سهامهاي تخصيص داده شده به آنها به هم بخورد آنها وارد عمل شده و با خريد و فروش سهام به حساب خود به تعديل عرضه و تقاضا كمك ميكنند. به همين دليل آنها بايد سرمايه كافي داشته باشند. در واقع بازارگردانان همزمان نقش خريدار و فروشنده اوراق بهادار را بر عهده دارند.
بازارگرداني در دو مفهوم مطرح است. در يك معني، بازارگرداني يعني مديريت بازار كه شامل برنامهريزي، اجرا و كنترل امور گوناگون بازار و ابعاد مختلف بازاريابي است. در معني ديگر بازارگرداني به معني واسطه شدن در معاملات و خريد كالايي به نام خود و فروش آن است. آنچه مورد نظر ما در اين بحث است معني دوم بازارگرداني است.
بازارگردان نهادي است كه در روان نمودن بازار ثانويه اوراق بهادار نقش دارد و زماني كه بازار اوراق بهادار با كسادي روبهرو گردد اين نهاد با خريد و فروش سهام به رواني بازار كمك ميكند. بازارگردان موظف است تا در مواقعی که دارنده اوراق به نقدينگي نياز دارد و خواهان فروش اوراق خویش در بازار ثانویه است اما به دلیل رکود بازار خریدار مناسبی برای اوراق نمی یابد اوراق را از دارنده خریداری نماید. بازارگردان به تبادل اوراق اشتغال دارد. از یک سو اوراق را خریداری و از سوی دیگر به فروش آن ها مبادرت می ورزد. از اين رو به لحاظ حقوقي بازارگردان مانند هر خريدار ديگر اوراق عمل مينمايد و تفاوت اين نهاد با خريدار عادي اوراق در اين است كه بازارگردان موظف به خريد اوراق در وضع كسادي بازار اوراق بهادار است.
نظر به ضرورت بازارگردانی اوراق اجاره قبل از سررسید نهایی، قراردادی میان نهاد واسط و بازارگردان منعقد میگردد.عمل بازارگردان در اوراق اجاره بسته به اينكه دارايي كه اوراق مذکور براي خريد آن صادر شده باشند منقول يا غيرمنقول باشد، تجاری یا غیر تجاری محسوب ميشود. با اين توضيح كه اگر دارايي مذكور منقول باشد به واسطه اینکه خريد و فروش اوراق به منزله انتقال دارايي مشاع از فردي به فرد ديگر است، عمل بازارگردان مطابق بند يك ماده 2 قانون تجارت كه مقرر ميدارد: «خريد يا تحصيل هر نوع مال منقول به قصد فروش يا اجاره . » تجاري تلقي ميشود و بازارگردان نيز تاجر خواهد بود. اما اگر دارایی پایه انتشار ارواق اجاره غيرمنقول باشد و مورد دادوستد قرار گيرد انتقال اموال غيرمنقول تلقي شده و مطابق ماده4 قانون تجارت به هيچ وجه تجاري تلقي نخواهد شد.
در قرارداد نمونهاي كه پيرامون بازارگرداني طراحي شده است بازارگردان موظف است وجه التزام تأخیر در تأمین منابع نهاد واسط را به موجب ضمانتنامه بانكي نزد نهاد واسط به وديعه بگذارد. اين امر از آن روست كه بازارگردان به منظور خريد اوراق بايد مبالغي در اختيار داشته باشد و به موقع اين مبالغ را به فروشنده سهام يا اوراق بهادار بپردازد. براي تاخير در اين پرداخت قانونگذار معين نموده تا وجه التزامي از بازارگردان گرفته شود تا در صورت ندادن وجوه و يا تاخير در پرداخت مبالغ مربوط به اوراق بهادار از محل وجه التزام مذكور، خسارات تامين گردد.
ماهيت حقوقي قرارداد بازارگرداني در اوراق بهادار به نوعي «تعهد خريد» است. اين قرارداد از نوع قراردادهاي ذيل موضوع ماده 10 قانون مدني و لازم الاجراست. تعهد بازارگردان اين است كه متعهد ميشود در صورتي كه اوراق بهادار در بازار ثانوي به فروش نرسيد اوراق مذكور را خريداري نموده و سپس آن را به نام خويش به فروش رساند.
بازارگردانی در بورس چیست؟
یکی از مهمترین ارکان بازار سرمایه، سهامداران نهادی یا به اصطلاح، حقوقیهای بازار هستند که نقش بسیار مهمی را در روانسازی معاملات بازار، حمایت و کارآمد سازی بازار، حفظ ارزش ذاتی سهام و بسیاری از کارکردهای دیگر ایفا میکنند یا به بیان بهتر، میتوانند ایفا کنند.در بازار سرمایه ایران، این نهادهای حقوقی به چند دسته تقسیم می شوند؛ دسته نخست نهادهای حقوقی بزرگ دولتی و حکومتی نظیر سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری، بنیاد مستضعفان و جانبازان و . هستند. گروه دوم هلدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری و سومین گروه نیز نهادهای مالی نظیر صندوقهای سرمایهگذاری، بانکها، شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری، سبدگردانها و نهایتا صندوقهای بازارگردانی را شامل می شود.
حقوقیهای بزرگ دولتی
هر یک از این نهادهای حقوقی، بسته به جایگاه و موقعیتشان بر بازار اثرگذارند. به طور مثال، صندوق بازنشستگی کشوری یکی از بزرگترین حقوقیهای بورس است که وظیفه پرداخت مستمری بازنشستگان را بر عهده دارد. از همین رو حجم بزرگی از خروجی پول را در مقاطع زمانی متناوب بازارگردانی در بورس چیست؟ مدیریت میکند و چنانچه برنامهریزی مناسبی برای فروش سهام نداشته باشد میتواند با فروشهای سنگین و بدون برنامه، اثر منفی بر بازار سرمایه ایجاد نماید.عموماً طی سالهای اخیر، نهادهای بزرگ دولتی بیش از آنکه نقش حامی بازار را داشته باشند، به عنوان تهدیدی برای بازار به لحاظ عرضه سهام در حجم زیاد تلقی میشوند و متاسفانه در مقاطعی بخش قابل توجهی از اعتماد سرمایهگذاران خرد را تضعیف کردهاند. البته قابل درک است که بخشی از منابع مورد نیاز این نهادها به ناچار باید از بازار سرمایه تامین شود، اما به واقع، چنانچه برنامهریزی مناسبی جهت فروش سهام توسط این نهادها طراحی نشود شرایط را برای سهامداران خرد بسیار دشوار مینماید. قطعا یکی از روشهای فروش سهام توسط این نهادها، فروش به صورت عمده یا بلوکی است.
ادامه در صفحه 2
بازارگردانی چیست؟
به گزارش الفباخبر به نقل از انرژی امروز، اما بازارگردانی چیست و بازارگردانی واقعی چگونه است؟ برای فهم بهتر نحوه عملکرد یک بازارگردان حرفهای، از یک مثال بهره میبریم. یکی از مصادیق بارز و تقریبا منطبق بر فعالیت بازارگردانی، فعالیت صرافان در بازار ارز است.
بیشتر بخوانید:
بازارگردانی در بازار صرافی
صرافان در هر روز و در هر لحظه و بهصورت همزمان دو مظنه خرید و فروش را با فاصلهای اندک به مشتریان خود پیشنهاد میدهند. وظیفه صراف حفظ نقدشوندگی ارزهای مختلف است. معمولا هر صراف با هماهنگی سایر صرافان و به خصوص صرافان بانکهای دولتی و در یک شبکه داخلی بزرگ، در هر زمان، نرخ تعادلی ارز را تعیین کرده و نسبت به ارائه مظنههای خرید و فروش (نرخ خرید و فروش) خود اقدام میکند.
مستقل از اینکه امروز قیمت ۲۵ هزار تومانی دلار درست است یا نادرست بازارگردانی در بورس چیست؟ و فردا قیمت آن به سوی ۲۰ هزار تومان کاهش یا به سوی ۳۰ هزار تومان افزایش پیدا خواهد کرد یا نه، یک صراف حرفهای، امروز دلار را به قیمت ۲۴۹۰۰ تومان میخرد و با قیمت ۲۵۱۰۰ تومان میفروشد و اگر طی روز احساس کند که حجم عرضه بر تقاضا پیشی گرفته است و فعالان بازار در قیمتهای پیشنهادی وی، در حال فروش دلار به صراف هستند، وی قیمت خود را اندکی پایین آورده و کار خود را در مرز ۲۴۵۰۰ تومان و با اعلام مظنههای ۲۴۴۰۰ تومان برای خرید و ۲۴۶۰۰ تومان برای فروش ادامه میدهد.
یک صراف حرفهای هیچگاه بهواسطه دریافت اخبار تهدیدآمیز یا تحلیلهایی مبنی بر اینکه دلار به زودی ۳۰ هزار تومان خواهد شد، فروش ارز را متوقف نمیکند و همینطور در صورت دریافت اخباری مبنی بر سقوط حتمی دلار در آینده نزدیک و رسیدن آن به مرز ۲۰ یا ۱۵ هزار تومان، خرید خود را نیز متوقف نمیکند. این اخبار و تحلیلها فقط سبب خواهند شد تا صراف قیمت میانه و تعادلی خود را متناسب با فشار عرضه یا تقاضای بازار به سمت نرخهای پایین یا بالا سوق دهد. در واقع یک صراف بر مبنای اخبار رسیده، رفتار بازار را پیشبینی کرده و در صورت اینکه نتیجه تحلیل و پیشبینی وی افزایش عرضه در بازار باشد، نرخ خرید و فروش خود را بهصورت توامان پایین میآورد. یک صراف میداند که با اعلام مظنه خرید ۲۴۴۰۰ تومان و مظنه فروش ۲۴۶۰۰ تومان برای دلاری که چندی پیش و در مرز ۲۴۹۰۰ تومان خریداری کرده است، در حال زیان کردن است، اما او کار خود را ادامه میدهد زیرا تابع هدف یک صراف، کسب سود از نوسانات نیست، بلکه هدفش انجام حجم بالاتری از خرید و فروش دلار است و او سود خود را در انجام معامله با حجم بالا بهدست میآورد. بارها مشاهده شده است که یک صراف با حجم سرمایه یک میلیون دلاری، طی یک روز و با خرید و فروشهای متعدد، حتی بیش از ۸ میلیون دلار را خریدو فروش کرده است! پس پایین خریدن و بالا فروختن و کسب سود از آن، نه تنها خطا نیست، بلکه مصداق بارز «کار درست» است.
در دنیای صرافی، هرچه فاصله نرخهای خرید و فروش بیشتر باشد، باعث افزایش سود صراف خواهد شد. مثلا صرافی که دلار را بین دو نرخ ۲۴۵۰۰ تومان و ۲۵۵۰۰ تومان خرید و فروش میکند (بازارگردانی میکند)، سود بیشتری در هر معامله در مقایسه با صرافی که بین دو نرخ ۲۴۹۰۰ تومان و ۲۵۱۰۰ تومان عمل میکند بهدست میآورد. اما یک صراف حرفهای هیچگاه در شرایط عادی این کار را نمیکند، زیرا آگاه است که در صورت افزایش فاصله نرخ خرید و فروش، خیلی از افراد تمایلی به معامله با وی پیدا نمیکنند و به سراغ صراف دیگری میروند و همین مساله سبب کاهش شدید حجم معاملات وی خواهد شد.
هرچه فاصله نرخهای پیشنهادی یک صراف (دامنه مظنه) کوچکتر باشد، حجم معاملات وی در مقایسه با سایر صرافها بیشتر خواهد شد و همین مساله باعث میشود با افزایش گردش معاملات، سود نهایی وی بیشتر از صرافهای دیگر باشد. در عمل و در جایی که تعداد صرافیها خیلی زیاد باشد، رقابت بین صرافیها باعث میشود که فاصله نرخهای خرید و فروش در کمینهترین حالت ممکن قرار بگیرند. اگر به کشورهای دیگر سفر کرده باشید حتما متوجه شدهاید که فاصله نرخهای خرید و فروش ارز در صرافیهای داخل شهرها، بسیار به هم نزدیک است اما مثلا در یک پاساژ که فقط یک صرافی وجود دارد، این فاصله بیشتر میشود! مساله وقتی جالبتر میشود که شما به فرودگاه مراجعه کنید. فاصله نرخ خرید و فروش ارز در صرافیهای فرودگاه به مراتب بالاتر از سطح شهر است! زیرا از یک طرف، آنجا رقابت کمتری بین صرافها وجود دارد و از طرف دیگر بهدلیل اجبار مسافر به تبدیل ارز، وی مجبور به قبول نرخهای پیشنهادی صراف است.
پس فاصله نرخهای خرید و فروش پیشنهادی صرافها، تابع فضای رقابتی در بازار صرافی است.
وظیفه یک صراف، تبدیل ارز با کمترین هزینه است. یک صراف نه تنها هیچگاه به دنبال کسب سود از نوسانات قیمت ارز نیست، بکه حتی علاقهمند به رشد نرخ ارز نیز نیست! زیرا میداند افزایش نسبی نرخ ارز ممکن است سبب کاهش حجم معاملات وی بشود. زیرا بهطور طبیعی با افزایش قیمت هر کالایی از جمله ارز، تقاضا برای آن بهطور نسبی کاهش مییابد و این کاهش تقاضا به معنای کاهش حجم معاملات در بازار آن کالا خواهد بود. (البته شرایط استثنایی را که در آن مردم با اطلاعات و تحلیلهای نادرست به یک بازار هجوم برده و با هجوم خود باعث رشد توامان قیمت و افزایش حجم معاملات میشوند، باید بهصورت جداگانه تحلیل کنیم. زیرا در این موارد عموما به دلیل بروز شوکهای اقتصادی، مردم نگران رشد بیشتر قیمتها بوده و با مشاهده رشدهای اولیه و با هدف اینکه از رشدهای بعدی جا نمانند، تقاضای خرید خود را در بازار افزایش میدهند.)
بنابراین یک صراف از آنجا که از محل معاملات و افزایش حجم آن سود میکند، همیشه علاقهمند است تا بازار در شرایطی باقی بماند که حجم معاملات بهصورت بلندمدت در سطح بالایی بماند و برای اینکه همواره بتواند پاسخگوی مشتریان خود باشد، هیچگاه همه دلار خود را نمیفروشد و هیچگاه نیز همه ریالهای خود را به دلار تبدیل نمیکند، بلکه همواره موجودی ریال و دلار خود را در یک تعادل نسبی نگاه میدارد، زیرا سود صراف از همان فاصله اندک ۲۰۰ تومانی خرید و فروش دلار یا هر ارز دیگری تامین میشود. البته این را نیز میدانیم که گاهی اوقات و در شرایط بحرانی و نوسانی بازارگردانی در بورس چیست؟ شدید که صراف قادر به تخمین روند بازار نباشد، صرفا با افزایش دامنه مظنه و مثلا تعیین دامنه مظنه ۲۰۰۰ تومانی و اعلام مظنه خرید ۲۳هزار تومانی در مقابل مظنه فروش ۲۵هزار تومانی، این افزایش ریسک را به مخاطبان و سایر فعالان بازار اعلام میکند. نکته مهم اینجاست که یک صراف حرفهای، هیچگاه بازار را ترک نکرده و هیچگاه نیز در بازار یک طرفه حاضر نمیشود! بلکه همواره و در هر شرایطی، دو مظنه متفاوت برای خرید و فروش ارز خود اعلام میکند. یک صراف هیچ وقت وارد تحلیل ارزش ذاتی قیمت ارزها نمیشود چون نه تخصص آن را دارد و نه اصولا ارزشیابی و محاسبه ارزش ذاتی ارز را وظیفه خود میداند.
بازارگردانی در بازار سکه و طلا
در بازار طلا و سکه هم وضع کاملا مشابه بازار ارز در صرافیهاست. در این بخش قصد داریم به بازار طلا از منظر دیگری هم بنگریم.
سالها پیش و در زمانی که تلاطمات بازار طلا بسیار زیاد شده بود، از یک طلا فروش راجع به کار و کاسبیاش پرسیدم. او گفت اتفاقا این نوسانات، به دلیل تعدد تغییر جهت صعودی و نزولی، به نفع این صنف نیست! زیرا این نوسانات سنگین که طی آن عده جدیدی وارد بازار شده و اقدام به خرید و فروش طلا و سکه میکنند، سبب افزایش بیشتر نوسانات شده و بازار را از تعادل خارج میکنند و منجر به زیان طلافروشان میشوند! وقتی علت را از وی جویا شدم، پاسخ داد که: سنگ محک عملکرد یک طلا فروش در پایان هر سال، میزان تغییرات موجودی طلای در اختیار وی است نه ارزش ریالی آنها! طلا فروشی که در ابتدای سال ۱۰ کیلو طلا در اختیار داشته است، و این مقدار در پایان سال به ۱۱ کیلو رسیده است، سود کرده است حتی اگر قیمت طلا نصف شده باشد. اما اگر میزان طلای در اختیار وی در پایان سال به ۹ کیلو برسد، ولو اینکه قیمت طلا دو برابر هم شده باشد، این طلا فروش، زیان کرده است و در شرایط نوسانی شدید، معمولا برخی از طلافروشان – با این تعبیر- دچار زیان میشوند.
یک بازارگردان حرفهای نیز در بازار سهام بدون توجه به ارزش ذاتی سهام در اختیار خود، باید تلاش کند تا ضمن متعادل نگهداشتن انباره «سهام-وجه» نقد خود، همواره و با خرید و فروشهای پرتکرار، ضمن نقد نگه داشتن بازار، اندازه انباره خود را نیز بزرگتر کند و این به معنای افزایش تعداد سهام و افزایش وجه نقد ناشی از سود عملیات بازارگردانی است. البته در بورس، بهطور طبیعی اوراق بهاداری که نقد شوندهتر است، به همین واسطه ارزش بیشتری نیز از بازار دریافت میکند و گاهی مشاهده میشود که بازار حتی تا یک واحد، P/ E بالاتری را به آن سهم در مقایسه با سهام مشابه اختصاص میدهد. (در بازار سکه طلا نیز، قطعات کوچکتر سکههای طلا بهدلیل قیمت پایینتر، حجم معاملات بالاتری دارند و به همین دلیل نیز قیمت نسبی آنها با توجه به وزن طلای موجود در آنها بهطور نسبی بین ۵درصد تا ۳۰درصد بالاتر است!)
به نظر میرسد در بازار سرمایه نیز باید با ادبیاتی مشابه به دنبال هر دو هدف فوق –مشابه بازار صرافی و بازار طلافروشان- باشیم و بازارگردانی را به شیوهای انجام دهیم که از یک طرف، نقد شوندگی اوراقبهادار افزایش یابد و از طرف دیگر بازارگردانان اوراق بهادار در بازار بورس (همچون صرافان و طلا فروشان) سود کنند.
نقدشوندگی و هزینه معاملاتی
منظور از نقدشوندگی، وضعیتی است که مشتریان یک بازار (سرمایهگذاران بازار سهام) همواره و در هر لحظه قادر باشند هر دارایی یا هر اوراق بهاداری را با هزینه معاملاتی اندک بخرند یا بفروشند. منظور از هزینه معاملاتی، مجموع فاصله قیمتی عرضه و تقاضا (دامنه مظنه یا دامنک) و سایر کارمزدها، سود قانونی، مالیات ارزش افزوده و مالیات نقل و انتقالی است که در هنگام معامله از طرفین معامله اخذ میشود و کوچک بودن این هزینه معاملاتی یکی از مصادیق ارزیابی کارآیی بازارهاست. در بازار ارز، تنها هزینه معاملاتی، فاصله نرخ خرید و فروشاست. در بازار سکه طلا هم وضع به همین صورت است. اما در بازار طلا، سود طلافروشان و مالیات ارزش افزوده بهعنوان هزینههای معاملاتی بر هر معاملهای تحمیل میشوند. در بازار سهام، مالیات نقلوانتقال و بازارگردانی در بورس چیست؟ همچنین کارمزد کارگزاران، علاوه بر دامنه مظنه، سبب افزایش هزینه معاملاتی میشود. در بین عوامل موثر بر هزینه معاملاتی، دامنک یا دامنه مظنه یا همان فاصله قیمتی عرضه و تقاضا Bid-Ask spread، بزرگترین نقش را دارد که انتظار میرود با فعالیت درست بازارگردانان، این بخش از هزینه معاملاتی، کاهش یابد. در بازار سهام هزینههای قانونی (شامل کارمزد کارگزار و مالیات) کمتر از ۵/ ۱درصد است، اما دامنه مظنه گاهی اوقات تا بیش از ۲درصد هم میرسد و این در حالی است که اگر خریدار یا فروشندهای قصد داشته باشد اوراق بهاداری را در حجم بالا بخرد یا بفروشد، این هزینه گاهی به ۱۰درصد هم میرسد! بنابراین نه تنها در یک بازار نقد نباید شاهد صفهای خرید و فروش باشیم، بلکه با حضور بازارگردان باید همواره شاهد فاصله مظنههای خرید و فروش اندک برای هر ورقهبهادار باشیم و این هدف حاصل نمیشود، مگر با حضور بازارگردانان حرفهای در بازار اوراق بهادار که با تعیین بهینه سه پارامتر دامنه مظنه، دامنه نوسان و سفارش انباشته، این وظیفه را به خوبی انجام دهند. وظیفه اصلی بازارگردان، کاهش مجموع هزینههای معاملاتی است./علیرضا توکلی کاشی
صندوق بازار گردانی چیست و چه کاربردی دارد؟
همانطور که میدانید، بازارگردانها، کارگزاریهایی هستند که با داشتن مجوزهای لازم اقدام به خریدوفروش سهام و اوراق بهادار میکنند. درواقع بازارگردانها با استفاده از دانش و مهارتی که دارند، میزان عرضهوتقاضا را در بازار کنترل میکنند.
شاید در کنار این اصطلاح با اصطلاحات دیگری مانند صندوق بازارگردانی برخورد کرده باشید. بعضی از مفاهیمی که در این مقاله با آنها آشنا خواهید شد عبارتند از: مفهوم صندوق بازار گردانی، ضرورت استفاده از صندوق بازارگردانی، نحوه عملکرد صندوق بازارگردانی و مزایای استفاده از این صندوق. در این مقاله همراه ما باشید تا با این موضوع بیشتر آشنا شوید.
همه چیز درباره صندوق بازارگردانی
با توجه به مفهوم بازارگردانی که در مقدمه این مقاله به آن اشاره شد، بازارگردانی یک راه حل برای جلوگیری از نوسانات شدید سهام شرکتها بازارگردانی در بورس چیست؟ بوده و به ایجاد تعادل در بازار کمک میکند. یکی دیگر از کاربردهای صندوق بازارگردانی، کمک به انجام سریعتر و روانتر معاملات از طریق جلوگیری از ایجاد صف خرید و فروش در بورس است.
استفاده از صندوق بازارگردانی میتواند از طریق جلوگیری از دستکاری قیمت سهام، مانع از سواستفاده سودجویان و به هم خوردن تعادل در بازار شود. از دیگر قابلیتهای صندوق بازارگردانی میتوان به کمک به افزایش قابلیت نقد شوندگی سهام اشاره کرد. در ادامه این مقاله شما را با نحوه عملکرد صندوق بازارگردانی آشنا خواهیم کرد؛ اما پیش از آن به بررسی ضرورتهای استفاده از این صندوق میپردازیم.
مزیت های بازار بورس نسبت به سایر بازارها
بزرگترین و مهمترین مزیت بازار بورس نسبت به سایر بازارها مانند بازار مسکن، قابلیت نقد شوندگی سریع آن است. متقاضیان میتوانند به سادگی به انجام معاملات در بازارهای بورسی بپزدازند.
تمامی فرایند سرمایه گذاری و معامله در بورس به مراحل دریافت کد بورسی، ایجاد دسترسی در کارگزاریها، ثبت آنلاین درخواست و شارژ حساب معاملاتی به صورت آسان و تنها با کمک پرداختهای عضو شتاب محدود میشود. در نهایت کاربران میتوانند به محض فروش سهام خود، درخواست واریز وجه به حساب بانکیتان را ثبت کنید.
برخلاف قابلیت آسان معاملات و نقد شوندگی سریع سرمایه در بازارهای بورسی، خریدوفروش در سایر بازارهای معاملاتی، مانند بازار ملک، دردسرساز بوده و فروشندگان نمیتوانند سرمایه خود را به سرعت نقد کنند.
هرچند که این روزها خریدوفروش ملک و خودرو از جمله بهترین روشهای سرمایه گذاری در ایران به حساب میآیند؛ اما فروشندگان برای انجام معاملات باید صبور باشند و تا پیدا شدن یک مشتری یا فروشنده با پیشنهاد قیمت مناسب صبر کنند.
ضرورت استفاده از صندوق بازارگردانی
از جمله مهمترین مزایای صندوق بازارگردانی که ضرورت استفاده از آن را ایجاد میکند، کاهش ریسک نقدشوندگی سهمها و ایجاد تعادل در بازار بورسی است. این صندوقها با هدف وجود همیشگی خریدار و فروشنده برای خریدوفروش سهمهای خاص ایجاد میشوند. برای آشنایی بیشتر با نحوه بازارگردانی در بورس چیست؟ ایجاد تعادل در بازار توسط صندوق بازارگردانی به اتفاقات اخیری که در بازار بورس رخ دادهاند رجوع کنید.
در ابتدای شروع سال، تمامی سهمهای موجود در بازار روند صعودی داشته و شاخصها در حال افزایش بودند. در چنین شرایطی که شرایط سبز بازار بورس نامیده میشد، شمار زیادی از مردم در صفهای خرید بورس جمع شدند و برای خرید سهام باهم رقابت میکردند. از سوی دیگر، صاحبان سهام هیچ تمایلی برای فروش سهمهای خود نداشتند و متقاضیان به سختی میتوانستند سهمهای ارزشمند را خریداری کنند.
این شرایط در بازار ماندگار نبود و پس از مدتی تحت تاثیر عوامل مختلف بازار، قرمز شد و روند نزولی را در پیش گرفت. پس از منفی شدن بازار بورسی، صفهای فروش به سرعت شلوغ و سنگین شدند.
حال خریداران سعی داشتند که سهام خود را از بازارهای بورسی خارج کنند؛ اما تعداد خریداران در بازار بورس آنقدر زیاد نبود که تمامی متقاضیان بتوانند سهمهای خود را به فروش برسانند. رخ دادن این اتفاق در بازارهای بورسی رایج نیست و به دلایل مختلفی در ایران اتفاق افتاده است.
این مسئله در بازارهای بورسی ایران بسیار مخرب بوده و آثار روانی شدیدی را برای سرمایه گذاران به جای گذاشته است. طبیعی است که چنین بازار بورسی نمیتواند حتی برای سرمایه گذاران حرفهای و با تجربه هم محیط امنی جهت سرمایه گذاری فراهم کند؛ درنتیجه سرمایه گذاران نوپا و تازهکاری که با طمع یک شبه به ثروت رسیدن و بدون هیچ دانشی به این بازارها وارد میشوند،
نباید توقع پیشرفت و چند برابر شدن سرمایهشان در چنین بازاری را داشته باشند. صندوقهای بازارگردانی میتوانند از بروز چنین شرایطی جلوگیری کرده و بازار را در برابر نوسانات شدید احتمالی محافظت کنند.
نحوه عملکرد صندوق های بازارگردانی
همانطور که در قسمتهای قبلی گفته شد، صندوقهای بازارگردانی تعادل بازار را حفظ میکنند. صندوقهای بازارگردانی با در دست داشتن قسمتی از سهام شرکتها نسبت به خریدوفروش و انجام معاملات با این سهمها اقدام میکنند؛ هرچند این معاملات را به قصد سودرسانی انجام نمیدهند.
معاملات این صندوقها به منظور فروش سهم در زمان تشکیل صفهای خرید و خرید سهم در زمان تشکیل صفهای فروش انجام میشود. با انجام این فعالیتها، تعادل در بازار برقرار شده و ارزش سهام شرکتها حفظ میشود.
البته حجم معاملاتی که صندوق بازارگردانی میتواند انجام دهد، تحت شرایط و قوانین خاصی انجام شده و این صندوقها نمیتوانند از این قوانین تخطی کنند. صندوقهای بازارگردانی معمولا فعالیتهای خود را به صورت گروهی انجام میدهند و گروهی از شرکتها و نهادها را تحت حمایت خود قرار میدهند.
سایر قوانین مربوط به اداره صندوق بازارگردانی
هیچکدام از صندوقهای بازارگردانی نمیتوانند بدون داشتن اساسنامه و امیدنامه فعالیت کنند؛ باید همانند سایر صندوق های سرمایه گذاری ، قوانین و خط مشی مشخصی برای خود تعریف کنند. تمامی جزئیات و قوانین مربوط به بازارگردانی باید در اساسنامههای صندوق بازارگردانی ذکر شوند. بهعلاوه این صندوقها موظفاند مقدار تمامی سهامهایی را که در اختیار دارند، با ذکر جزئیات در اساسنامه خود ثبت کنند.
مزایای استفاده از صندوق بازارگردانی
با توجه به این که فعالان صندوقهای بازارگردانی افراد حقیقی هستند، برای تشویق بیشتر بازارگردانی در بورس چیست؟ سازمان بورس مزایایی به آنها ارائه میکند. از جمله این مزایا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- این صندوقها میتوانند معاملات خود را با ۸۰ درصد تخفیف کارمزد انجام دهند.
- به تمامی معاملاتی که از طریق صندوقهای بازارگردانی انجام میشوند، مالیات نیم درصدی تعلق نمیگیرد.
- امکان دسترسی این صندوقها به ایستگاههای معاملاتی، فراهم شده است.
نتیجه گیری
استفاده از صندوقهای بازارگردانی یکی از رایجترین فعالیتهایی است که بازارهای بورسی مختلف در سراسر جهان از آن بهره میگیرند. استفاده از این صندوقها میتواند از ایجاد صفهای طولانی خریدوفروش سهام جلوگیری کند. همچنین صندوقهای بازارگردانی میتوانند قابلیت نقدشوندگی سهمها را افرایش دهند.
با استفاده از صندوقهای بازارگردانی، شرکتها میتوانند از بروز رفتارهای سودجویانه و دستکاری قیمتها جلوگیری کرده و امنیت را در بازارهای بورسی برقرار کنند.
نقش بازارگردانها در بورس چیست؟
بازار سرمایه روزهای پرنوسانی را تجربه میکند و در کنار دلایل مختلفی که برای این نوسان اعلام میشود، نمیتوان از نقش بازارگردانها غافل شد؛ نهادی که ماهیت وجود آن حفظ تعادل و نقدشوندگی در بازار است اما به نظر میرسد این نهاد در هفته های قبل، از بازارگردانی به بازارگردانی در بورس چیست؟ نوسان گیری روزانه تغییر شغل داده است! با این حال کارشناسان بر این باورند که بودن آنها بهتر از نبودشان است.
به گزارش پایگاه خبری تالار شیشه ای، موسسات و نهادهایی هستند که مسئولیت تنظیم نوسانات قیمت و رساندن آن به سطح واقعی و نیز کنترل ریسک شرکتها را در مواقع بحرانی بر عهده دارند. ماهیت و هدف اصلی بازارگردانی نه کسب سود، بلکه کاهش دامنه نوسانات قیمت و در واقع کنترل ریسک سهام، حفظ نقدشوندگی سهام و تنظیم جریان عرضه و تقاضای سهم در بازار است.
درواقع قابلیت نقدشوندگی مهمترین ویژگی بازار است و بازارگردانی صحیح و به موقع باعث میشود که میزان نقدشوندگی بازار افزایش یابد. بر این اساس وجود بازارگردانها تا حدی برای بازار سرمایه لازم است که شورای عالی بورس طی مصوبهای در 20 شهریور امسال همه ناشران را به داشتن بازارگردان ملزم کرد و بر این موضوع تاکید شد که احتمال لغو پذیرش ناشرانی که بازارگردان ندارند، وجود دارد.
با این حال طی روزهای اخیر، انتقاداتی به نحوه بازارگردانی برخی سهمها وارد شده است. گفته میشود در بورس ایران بازارگردان در زمان منفی اقدام به خرید می کند و به محض مثبت شدن، تصمیم به فروش سهام می گیرد. به همین دلیل با چنین اقداماتی بازارگردانی نمی تواند تاثیر مثبت داشته باشد و بیشتر، نوسان گیری رخ می دهد تا بازارگردانی.
از سوی دیگر گفته می شود که بازارگردانها در زمان ریزش بازار با منابع مالی که در اختیار دارند یا اعتبار خود برای کنترل صفهای فروش، سهام خریداری میکنند. طبیعی است که آنها برای تامین وجه نقد خود مجبور به فروش هم هستند و از این رو در بازار مثبت، سهام خود را عرضه میکنند تا دوباره بتوانند با منابع مالی از بازار حمایت کنند و درواقع برخی آن را نوسان گیری تعبیر می کنند. این درحالی است که برخی کارشناسان معتقدند نحوه سیاستگذاری بر همین است تا بازارگردانها نوسان گیری کنند؛ چرا که از منابع مالی کافی برخوردار نیستند و مجبورند سهامی که پیشتر خریداری کرده، برای عملیات آتی خود نقد کنند.
به طور کلی بیشترین نقدی که این روزها به بازارگردانها وارد است، این است که سهمی که می خرند را همان روز نفروشند؛ زمانی که بازارگردان سهمی را در قیمت پایین می خرد و در قیمت بالا می فروشد و به سهم اجازه رشد نمی دهد. به اعتقاد کارشناسان، اگر هدف بازارگردان حمایت از سهم است، باید سهمی که خریداری کرده را به تدریج و طی چند روز بفروشد، نه در همان روزی که خریده است؛ بنابراین نیاز به نظارت روی فعالیت بازارگردانها حس می شود.
حضور بازارگردانها بهتر از نبودشان است
در این راستا، روزبه شریعتی، کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه امکان مشاهده فعالیت بازارگردانها وجود ندارد، اظهار کرد: اگر بازارگردان، سهامدار عمده سهم باشد، می توان فعالیت آن را مشاهده کرد، اما اگر جزو سهامداران بالای یک درصد نباشد و زیر یک درصد باشد، فعالیتش قابل مشاهده نیست.
وی ادامه داد: به نظر من حقوقی ها بیشتر از بازارگردانها روی جو بازار تاثیر گذاشته اند. به طور کلی فعالیت بازارگردانها از عدم فعالیت آن ها بهتر است. حفظ نقدشوندگی در بازار اولویت بالاتری دارد. البته ممکن است نحوه بازارگردانی تاثیر منفی داشته باشد اما به طور کلی شرایط بازار بیشتر متاثر از عدم رفع ابهامات موجود است که اجازه نمی دهد روند بازار مثبت باشد.