فارکس سیستم

عرضه و تقاضا چیست؟

محمدهادی کریمی/ کارگردان سینما

عرضه و تقاضا چیست؟

توجه: منحنی عرضه معمولاً شیب مثبت دارد، یعنی رابطه قیمت و مقدار عرضه رابطه ای مستقیم می باشد.

دو نوع تغییر عرضه داریم:

1) تغییر در مقدار عرضه: که به دلیل تغییر در قیمت کالا صورت می گیرد و با حرکت روی منحنی عرضه نشان داده می شود.

2) تغییر در عرضه: که به دلیل تغییر در عواملی به جز قیمت کالا صورت می گیرد. به عبارت دیگر عواملی که در رسم منحنی عرضه ثابت نگهداشته ایم مثل هزینه های تولید، تکنولوژی و . اگر تغییر کنند باعث جابجایی منحنی عرضه می گردد که به تغییر در عرضه معروف است.

به عنوان مثال اگر هزینه های تولید افزایش یا تکنولوژی تولید تضعیف گردد، منحنی عرضه به سمت چپ انتقال می یابد و اگر هزینه های تولید کاهش یابد یا تکنولوژی تولید بهبود یابد، منحنی عرضه به سمت راست انتقال می یابد یعنی در همان سطوح قبلی قیمت، عرضه کالا افزایش یافته است.

منحنی عرضه معمولاً شیب مثبت دارد ولی ممکن است عمودی، افقی و یا شیب منفی باشد. در دوره کوتاه مدت منحنی عرضه ممکن است عمودی باشد یا منحنی عرضه نیروی کار ممکن است در حالت هایی خاص شیب منفی پیدا نماید و یا منحنی عرضه ای عرضه و تقاضا چیست؟ که رو در روی یک مصرف کننده خاص قرار دارد، حالت افقی پیدا می کند.

تعادل به وضعیتی اطلاق می گردد که هیچ انگیزه، محرک و یا نیرویی برای تغییر رفتار وجود نداشته باشد.

شرط تعادل بازار این است که عرضه با تقاضا برابر باشد، به عبارت دیگر اضافه تقاضا و یا اضافه عرضه برابر با صفر باشد.

در شکل زیر نقطه تعادل و و به ترتیب قیمت و مقدار تعادلی است زیرا در ، می باشد. قیمت تعادلی نیست زیرا در این قیمت اضافه عرضه ( ) وجود دارد و انگیزه ای است که عرضه کنندگان قیمت کالا راکاهش دهند تا کالاهایشان به فروش رود، در قیمت اضافه تقاضا ( ) وجود دارد بنابراین انگیزه برای افزایش قیمت وجود دارد. در چون عرضه و تقاضا برابر است انگیزه و یا نیرویی برای تغییر قیمت و مقدار عرضه و تقاضا وجود ندارد.

تغییر در نقطه تعادل:

هر عاملی که باعث انتقال منحنی های عرضه و تقاضا گردد موجب تغییر در نقطه تعادل و در نتیجه تغییر در قیمت و مقدار تعادلی می گردد. به عنوان مثال اگر درآمد افزایش یابد و کالا عادی باشد، منحنی تقاضا به سمت راست انتقال می یابد و در نتیجه قیمت و مقدار تعادلی افزایش می یابد. افزایش دستمزد یا مالیات باعث افزایش هزینه های تولید می گردد، منحنی عرضه به سمت چپ انتقال می یابد در نتیجه قیمت تعادلی افزایش و مقدار تعادلی کاهش می یابد. یا افزایش همزمان قیمت کالای جانشین و بهبود تکنولوژی، منحنی عرضه و تقاضا را به سمت راست انتقال می دهد و در نتیجه مقدار تعادلی افزایش می یابد ولی قیمت تعادلی ممکن است افزایش یابد، کاهش یابد و یا ثابت بماند که به اندازه انتقال منحنی های عرضه و تقاضا بستگی دارد.

تعادل یا پایدار (با ثبات) و یا ناپایدار (بی ثبات) است. تعادل پایدار تعادلی است که اگر از آنخارج شویم، مجدداً به تعادل اولیه برمی گردیم ولی تعادل ناپایدار تعادلی است که اگر از آن خارج شویم دیگر به تعادل اولیه بر نمی گردیم بلکه از آن دورتر می شویم.

می توان گفت که اگر در قیمت های بالاتر از قیمت تعادلی اضافه عرضه و در قیمت های پایین تر از قیمت تعادلی اضافه تقاضا داشته باشیم تعادل پایدار است و در غیر این صورت تعادل ناپایدار است. یا می توان گفت اگر عرضه شیب مثبت و تقاضا شیب منفی داشته باشد تعادل پایدار است و اگر عرضه و تقاضا هر دو شیب منفی داشته باشند، تعادل در صورتی پایدار است که شیب منحنی عرضه بیشتر از شیب منحنی تقاضا باشد.

قیمت های سقف و قیمت های کف:

قیمت سقف به حداکثر قیمتی گفته می شود که تعیین می شود و اجازه داده نمی شود که قیمت از حد تعیین شده بالاتر رود. قیمت سقف برای اینکه مؤثر واقع شود باید پایین تر از قیمت تعادلی تعیین شود. قیمت سقف باعث اضافه تقاضا یا کمبود عرضه در بازار می شود که می باشد از طریق جیره بندی، کوپن، صف و . مقدار کالای عرضه شده توزیع شود. در غیر این صورت بازار سیاه در مورد آن کالا بوجود می آید. قیمت سقف برای حمایت از مصرف کنندگان تعیین می شود.

قیمت کف حداقل قیمتی است که تعیین می شود و اجازه داده نمی شود که قیمت از حد تعیین شده پایین تر بیاید. قیمت کف باعث اضافه عرضه می شود و برای حمایت از عرضه کنندگان برقرار می گردد.

اثر برقراری مالیات بر واحد و تعیین سهم مالیاتی عرضه کننده و تقاضا کننده:

اگر دولت مالیات بر واحد از عرضه کنندگان دریافت کند، منحنی عرضه به اندازه نرخ مالیات ( t ) به سمت بالا یا چپ انتقال پیدا می کند زیرا هزینه های تولید افزایش یافته است. انتقال منحنی عرضه به سمت چپ باعث افزایش قیمت تعادلی می شود و عرضه کننده از طریق افزایش قیمت کالا، مقداری از مالیات را به مصرف کننده انتقال می دهد که این بحث به انتقال مالیات معروف است.

می توان گفت سهم مصرف کننده از مالیات یا مقدار انتقال مالیات توسط تولید کننده به مصرف کننده برابر است با (100 ) هر چه تولید کننده بیشتر بتواند قیمت را افزایش دهد، انتقال مالیات و سهم مصرف کننده از مالیات بیشتر خواهد بود. اگر قیمت به اندازه نرخ مالیات افزایش یابد، همه مالیات به مصرف کننده انتقال یافته است و سهم عرضه کننده صفر است. مقدار سهم تولید کننده و مصرف کننده و یا به عبارت دیگر مقدار انتقال مالیات به شیب منحنی های عرضه و تقاضا بستگی دارد. هر چه شیب منحنی تقاضا بیشتر و یا شیب منحنی عرضه کمتر باشد سهم مصرف کننده بیشتر خواهد بود اگر منحنی تقاضا عمودی و یا عرضه افقی باشد همه مالیات را مصرف کننده می پردازد. هر چه شیب منحنی عرضه بیشتر و یا شیب منحنی تقاضا کمتر باشد، سهم عرضه کننده بیشتر است. اگر عرضه عمودی و یا تقاضا افقی باشد همه مالیات را عرضه کنندگان می پردازند و سهم مصرف کننده صفر است.

انتقال مالیات با فرار مالیاتی متفاوت است. فرار مالیاتی یک بحث حقوقی است و جرم می باشد یعنی از طریق حساب سازی، پنهان سازی، بنگاه یا فرد از مالیات فرار می کند، ولی انتقال مالیات بحثی اقتصادی است و جرم هم نمی باشد.

رابطه عرضه و تقاضا و دستمزدهای بالا

دستمزد و اجرت هر کاری یا بهای هر کالا یا خدماتی هیچ‌گاه با کیفیت آن کالا یا فعل انجام‌شده، رابطه مستقیمی در شرایط عرضه و تقاضای نابرابر نداشته است.

محمدهادی کریمی/ کارگردان سینما

دستمزد و اجرت هر کاری یا بهای هر کالا یا خدماتی هیچ‌گاه با کیفیت آن کالا یا فعل انجام‌شده، رابطه مستقیمی در شرایط عرضه و تقاضای نابرابر نداشته است. در شرایط کنونی سینمای ایران صحبت از کیفیت و توانایی بازیگران در مقابل دستمزدهایی که دریافت می‌کنند، موضوعی انحرافی است. چرا که وقتی تقاضا زیاد و عرضه کم است، بی‌تردید قیمت بالا می‌رود. اما باید ارزیابی کرد علت تقاضای زیاد چیست؟ آیا کیفیت قبلی این تقاضای زیاد را مثل همه جای دنیا خواستار شده؟ خیر؛ این تقاضا ریشه در موضوعی دارد که ربطی به کیفیت ندارد، ساخت بی‌امان و بی‌وقفه تله‌فیلم در تلویزیون، سریال‌های الف ویژه و حضور نهادها و ارگان‌هایی که موظف به تولید هستند؛ ولاغیر. مجموع این عوامل در کنار یکدیگر تقاضای نابرابر را سبب شده‌اند. بخش‌هایی که به واسطه وصل به دولت و مراکز دیگر، سرمایه زیادی را در اختیار دارند و از دیگر سو برای فاخر جلوه دادن پروژه‌های خود عامدانه هزینه زیادی را صرف می‌کنند. این دسته از فیلمسازان با شکست‌های پی در پی فیلم‌هایشان هرگز شکست مالی ندارند و باز پول هنگفت به پروژه‌های خود تزریق می‌کنند و در این جدال نابرابر بخش خصوصی را به مصاف می‌طلبند.
به اعتقاد من در رابطه میان بازیگر و کارگردان دستمزدها کمترین موضوعیت را دارند، کارگردان‌هایی سلوک خود را دارند و کارشان را می‌دانند و فیلم‌شان را از پیش از شروع فیلمبرداری در ذهن خود ساخته‌اند، این کارگردانان با هیچ بازیگری با هر نوع میزان دستمزد، دچار مشکل نمی‌شوند، من تا اینجا خوشبختانه از این حیث مشکلی نداشته‌ام.
باید به درستی بدانیم مشکل اقتصادی سینمای ایران دستمزد بالای برخی بازیگران نیست -که این خود معلول است-، حضور سرمایه‌های نامشخص و بعضاً پولشویی‌ها به خصوص در ماه‌های آخر پاییز هر سال و نیز عرضه و تقاضای نابرابری که تلویزیون و نهادهای دولتی درست کرده‌اند، علت اصلی است. اصل۴۴ به تمامی عامداً در سینما فراموش شده و روز به روز بیشتر فراموش می‌شود.
من از وجود کمیته نظارت بر دستمزدها بی‌خبرم؛ اما پیشاپیش می‌دانم در این عرضه و تقاضای نابرابر این کمیته راه به جایی نخواهد برد.
دستمزدها در سینمای ایران طی چند سال اخیر یکی از بزرگ‌ترین رازهای مگو شده است. هربار که رقمی حتی به‌شکل حدس و گمان هم مطرح شده است بسیاری از ستاره‌های سینما نسبت به آن معترض شده‌اند. چند سال پیش وقتی تهیه‌کننده‌ای با نام بردن از بازیگر سرشناس سینما رقم دستمزدی را که طلب کرده بود مطرح کرد، جنجال‌های زیادی به‌پا شد وحتی رسانه‌های خارجی هم نسبت به این دستمزدها واکنش نشان دادند با این حال هرگز رقم دستمزد بازیگران سینمای ایران به‌شکل رسمی اعلام نشده است. این درحالی‌است که در بسیاری از کشورهای اروپایی به‌دلیل قوانین سفت و سخت مالیاتی، قراردادها و دستمزدها روشن است. تجارت فردا در این پرونده به بررسی وضعیت دستمزد بازیگران سینمای ایران پرداخته است.

عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟ و چگونه باعث تغییر قیمت سهام می شود؟

عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟ و چه عاملی باعث تغییر آن می شود؟

عرضه و تقاضا از پرکاربردترین اصطلاحات بورسی نمی باشد که حتی اگر از فعالان بازار بورس هم نباشید ، عبارت عرضه و تقاضا را شنیده اید، این عبارت تنها مختص بازار بورس و خرید و فروش سهام نیست بلکه در تمامی بازار ها کاربرد دارد . سرمایه گذاران با درک مفهوم عرضه و تقاضا در بازار بورس می توانند معنای این عبارت را در بازار های دیگر نیز درک کنند.

میزان عرضه و تقاضا در روش تحلیل تکنیکال بسیار حائز اهمیت می باشد. زیرا در این روش خطوط حمایت و مقاومت مورد بررسی قرار می گیرد که رابطه مستقیم با میزان عرضه و تقاضا دارند.

عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟

به زبان ساده عرضه سهام یعنی ، میزان سهامی که سهامداران قصد فروش آن را به هر قیمتی دارند. و میزان تقاضا به تعداد سرمایه گذارانی گفته می شود که قصد خرید آن سهم را به هر قیمتی دارند. به عبارت دیگر می توان گفت این میزان عرضه و تقاضا است که تعین کننده قیمت یکی سهم در بازار بورس می باشد.

یعنی اگر میزان عرضه و تقاضا به هم برابر باشند تعادل برقرار است در غیر این صورت نوساناتی را در قیمت سهام مشاهده خواهیم کرد بعنی با افزایش عرضه قیمت کاهش و با کاهش عرضه قیمت افزایش خواهد یافت.

عرضه و تقاضا چگونه بر قیمت سهام تاثیر می گذارند؟

با مطالعه مطالب فوق با مفهوم عرضه و تقاضا در بازار بورس آشنا شدید اکنون می خواهیم بدانیم که چگونه عرضه و تقاضا بر قیمت سهام تاثیر می گذارد.

به عنوان مثال ، اگر قیمت سهام شرکتی در بازار بورس برابر با 300 تومان باشد و یک سهامدار سفارش فروش سهام خود را با قیمت 300 تومان ثبت کرده باشد و در آن سوی بازار 10 خریدار و یا بیشتر خواستار خرید آن سهم باشد و 9 نفر از آنها درخواست خرید خود را با قیمت پایین تر (280-270-290 تومان) ثبت نموده باشند و فقط یک نفر از آنها با قیمت 300 تومان سفارش خرید ثبت کرده باشد، در چنین شرایطی فقط آن یک نفر موفق به خرید آن سهام می شود.

اما در شرایطی که سرمایه گذاران بسیاری مایل به خرید آن سهام باشند و سفارش خرید خود را با قیمت هایی بالاتر از 300 تومان ثبت نمایند باعث رشد قیمت می شود. زمانی نقطه تعادل یه سهم جابجا می شود و رشد قیمتی سهام افزایش می یابد که میزان تقاضا بیشتر از عرضه در قیمتی شود.

در مقابل ، زمانیکه قیمت عرضه کنندگان بیشتر از خریداران باشند بازار حالت رقابتی پیدا کرده و باعث می شود نقطه تعادل سهم جابه جا شود و روند قیمت سهم نزولی شود.

چه زمانی بازار متعادل می گردد؟

منظور از تعادل بازار و یا بازار متعادل، تساوی بین میزان عرضه و تقاضا می باشد. یعنی کلیه معامله گران بالقوه تا وقتی که کسی برای دست یابی به توافق بر سر قیمت باقی نماند معامله می کنند.

چه زمانی بازار متعادل می گردد؟

نقش عرضه و تقاضا در شکل گیری خطوط حمایت و مقاومت

طبیعتا زمانیکه متقاضیان زیادی برای خرید یک سهم وجود دارد قیمت آن سهام بالا رفته و سیر صعودی دارند و به عبارتی به این ناحیه که شروع روند صعودی سهم است محدوده حمایتی سهم می گویند و به ناحیه ای که میزان عرضه عرضه بیش از تقاضا باشد ناحیه مقاومتی گویند.

نقش عرضه و تقاضا در تشکیل صف خرید و فروش سهام در بورس

هنگامیکه سرمایه گذاران زیادی تمایل به خرید یک سهم داشته باشند اما در طرف دیگر عرضه کننده ای حاضر به فروش سهام خود نباشد به اصطلاح صف خرید ایجاد می شود. صف های از نشانه های خوب رشد قیمت سهم است.

و بالعکس این موضوع فوق صف فروش می باشد یعنی اگر سهامداران یک شرکت بورسی اقدام به فروش و عرضه سهام خود نمایند بگونه ای که تعداد عرضه کنندگان بیشتر از تقاضا برای خرید آن سهم شود باعث تشکیل صف فروش می شود که نشانه بی رقبتی و عدم تمایل افراد به خرید سهام شرکت است.

کلام آخر

بطور خلاصه می توان گفت که اگر سهام یک شرکت بورسی با میزان بالایی از خریدار و یا فروشنده روبرو شود ، صف خرید و صف فروش تشکیل خواهد شد و این به رابطه عرضه و تقاضا با قیمت سهم اشاره دارد.

در حقیقت این میزان عرضه و تقاضا در بازار سهام است که بر روی کاهش و افزایش قیمت تاثیر می گذارد و در نهیات باعث تشکیل صف سنگین خرید و فروش می شود.

معرفی روش وایکوف در تحلیل ارزهای دیجیتال

روش وایکوف توسط ریچارد وایکوف (Richard Wyckoff) در سال 1930 معرفی شد. این روش شامل یک سری اصول و استراتژی است که در ابتدا برای معامله‌گران و سرمایه گذاران طراحی شد. وایکوف زمان بسیار زیادی بر روی توسعه این روش و آموزش آن صرف کرد و فعالیت‌های او تاثیر بسیار زیادی بر “تحلیل تکنیکال مدرن” گذاشته است. وایکوف این روش را در بازار سهام مورد استفاده قرار داد، اما پس از آن، این روش در دیگر بازارها نیز مورد استفاده قرار گرفت.

بسیاری از فعالیت‌های وایکوف از روش دیگر تریدرهای موفق الهام گرفته شده است. امروزه نام وایکوف در کنار اسامی بزرگی همچون داو و الیوت قرار می‌گیرد. و از این حیث از احترام بسیار زیادی در جامعه تکنیکال برخوردار می‌باشد. او تحقیقات بسیار گسترده‌ای بر روی بازارهای مالی انجام داد که نتیجه این تحقیقات، ارائه چندی تئوری و تکنیک معاملاتی بوده است. ما در این مقاله سعی می‌کنیم شمایی کلی از تحقیقات وایکوف را معرفی کنیم. شاید بتوان سرفصل‌های کار او را به 4 بخش زیر تقسیم کنیم:

  • سه قانون بنیادی
  • مفهوم پول هوشمند
  • روش وایکوف در تحلیل نمودار قیمت
  • رویکرد پنج مرحله‌ای

در ادامه به طور مجزا این 4 بخش را توضیح خواهیم داد.

3 قانون بنیادی وایکوف

این اصل به تعادل میان عرضه و تقاضا اشاره دارد. قیمت زمانی افزایش می‌یابد که تقاضا بیشتر از عرضه باشد و همچنین قیمت زمانی کاهش می‌یابد که برعکس این رابطه برقرار شود. البته این اصل یکی از اصول اساسی و اولیه بازارهای مالی بوده و مخصوص روش وایکوف نمی‌باشد. این اصل را می‌توان به صورت سه معادله زیر بیان کرد:

تقاضا > عرضه = قیمت کاهش می‌یابد.

تقاضا = عرضه = قیمت تغییر زیادی نخواهد کرد.

به عبارت دیگر، قانون اول وایکوف اشاره به این دارد که افزایش تقاضا نسبت به عرضه منجر به افزایش قیمت دارد، زیرا قدرت خریداران بیشتر از قدرت فروشندگان است. اما زمانی که قدرت فروشندگان بیشتر از خریداران باشد، عرضه بر تقاضا غالب شده و قیمت کاهش خواهد یافت.

افرادی که از روش وایکوف استفاده می‌کنند، عموما از ترکیب رفتار قیمت و حجم معاملات، تعادل بین عرضه و تقاضا را مورد بررسی قرار می‌دهند. ترکیب حجم و قیمت، بینش عمیق‌تری نسبت به بازار و رفتار آتی بازار به ما خواهد داد.

این قانون تصریح می‌کند که تفاوت بین عرضه و تقاضا تصادفی نیست. برخی افراد اصل اول را قبول داشته اما اعتقاد دارند، بازار به صورت تصادفی گاهی قدرت تقاضا بالا رفته و گاهی کمتر می‌شود. اما اصل دوم وایکوف خلاف آن‌را می‌گوید. تعادل عرضه و تقاضا اتفاقی برهم نمی‌خورد، بلکه تغییر عرضه و تقاضا در بازار، نتیجه و حاصل یک مجموعه اتفاق می‌باشد. در تئوری وایکوف، فاز تراکم یا تجمیع( علت) سرانجام منجر به صعود (معلول) می‌شود. در مقابل، فاز توزیع (علت) در نهایت منجر به ریزش (معلول) عرضه و تقاضا چیست؟ و نزول قیمت می‌شود. وایکوف برای تخمین تاثیرات احتمالی یک علت، از یک روش منحصر به فرد در نمودار استفاده می‌کرد. به عبارت دیگر، او روش‌هایی را برای تعیین اهداف معاملاتی بر اساس فازهای تراکم و توزیع ایجاد کرد. این تکنیک این امکان را فراهم می‌کرد تا اهداف قیمتی روند بازار را پس از عبور از محدوده تراکم و یا خارج شدن از محدوده روند خنثی، تعیین کند.

مطابق اصل سوم وایکوف، تغییر در قیمت یک دارایی، حاصل و نتیجه یک اقدام و عمل می‌باشد. این اقدام در حجم معاملات نهفته است و توسط حجم معاملات نشان داده می‌شود. هنگامی که در یک روند، قیمت با حجم همخوانی دارد، شانس بالایی وجود دارد که روند فعلی ادامه پیدا کند. اما، اگر حجم و قیمت باهم همخوانی نداشته باشند، روند فعلی متوقف خواهد شد و حتی نشان دهنده تغییر در روند خواهد بود.

برای مثال معاملات بیت کوین را در نظر بگیرید. پس از یک ریزش شدید قیمت وارد فاز انباشت خود می‌شود و معاملات با حجم بالایی صورت می‌گیرد.اما دیگر خبری از ریزش قیمت نیست. افزایش حجم معاملات نشان‌دهنده، اقدام بزرگ در بازار است، اما حرکت در یک روند خنثی نشان دهنده یک نتیجه جزئی است. این به این معنی است که بیت کوین در حجم معاملات بالایی مبادله می‌شود اما خبری از کاهش قیمت نیست. چنین شرایطی نشان‌دهنده این است که احتمالا روند نزولی به پایان رسیده و یک روند صعودی در پیش روست.

مفهوم پول هوشمند

وایکوف ایده پول هوشمند یا اپراتور هوشمند را به عنوان یک هویت خیالی برای بازار در نظر گرفت. او به تریدرها و سرمایه‌گذاران پیشنهاد کرد که بایستی بازار را به گونه‌ای مورد بررسی قرار دهند که گویی شخصی آن را کنترل می‌کند و آن شخص را “پول هوشمند” معرفی کرد. با این‌کار تشخیص روند بازار راحت‌تر انجام خواهد شد.

در واقع پول هوشمند همان بازیگران اصلی بازار هستند که شامل افراد ثروتمند و همچنین سرمایه‌گذاران حقوقی می‌باشند که رفتار آنها در بازار بسیار تعیین‌کننده می‌باشد. پول هوشمند طبیعتا علاقه دارد تا یک دارایی را در قیمت‌های پایین خریداری کرده و در قیمت‌های بالاتر به فروش برساند.

رفتار پول هوشمند کاملا بر خلاف اکثر سرمایه‌گذاران کوچک است. منظور از سرمایه‌گذاران کوچک افرادی هستند که عموما سرمایه خود را از دست می‌دهند. اما طبق گفته وایکوف، پول هوشمند از یک استراتژی قابل پیش‌بینی استفاده می‌کند. این استراتژی را می‌توان آموخت و آن را فراگرفت و بر اساس آن معامله کرد و با آن همراه شد و به سود رسید.

بیایید از مفهوم پول هوشمند برای نشان دادن یک چرخه ساده بازار استفاده کنیم. یک چرخه کامل بازار شامل 4 فاز می‌شود، فاز تراکم یا Accumulation، فاز صعودی یا Uptrend، فاز توزیع یا Distribution و فاز نزولی یا Downtrend.

معرفی فاز تراکم

“پول هوشمند” پیش از دیگران اقدام به خرید یک دارایی می‌کند. زمانی که قیمت در این فاز قرار می‌گیرد، معمولا نوسانات قیمت کاهش یافته و روند بازار خنثی خواهد بود.عرضه و تقاضا چیست؟

فاز صعودی

زمانی که “پول هوشمند” خرید خود را کامل کرد و به مقدار کافی از دارایی مورد نظر و در قیمت‌های پایین خرید انجام داد و همچنین فروشنده‌ای هم در بازار نبود، “پول هوشمند” شروع به بالا بردن بازار می‌کند. رشد قیمت باعث جذب دیگر سرمایه‌گذاران خواهد شد و این اتفاق باعث افزایش تقاضا در بازار خواهد شد. زمانی که قیمت رشد کند، سرمایه‌گذاران بیشتری اقدام به خرید خواهند کرد. احساس بازار به قیمت مثبت شده و این باعث افزایش هرچه بیشتر تقاضا در بازار خواهد شد.

فاز توزیع

پس از فاز صعودی و پس از آنکه پول هوشمند به سود مورد نظر خود رسید، اقدام به فروش دارایی خود خواهدکرد. او دارایی خود را به افراد تازه واردی که دیر به بازار رسیده‌اند می‌فروشد. این فاز نیز مانند فاز انباشت، روند قیمت، خنثی خواهد بود. در این فاز، تقاضا تا زمانی که خسته نشود جذب می‌شود. بسیاری از افراد این حالت را استراحتی برای یک روند صعودی دیگر می‌دانند. اما اینطور نیست. زیرا پول هوشمند از بازار خارج شده است.

فاز نزولی

پس از فاز توزیع، زمانی نخواهد گذشت که بازار وارد فاز دیگری شود که به آن فاز نزولی گفته می‌شود. قیمت شروع به ریزش کرده و بازار نزولی می‌شود. در واقع در زمانی که پول هوشمند تمام دارایی خود را به فروش رساند، بازار شروع به ریزش خواهد کرد. در این فاز، عرضه بیشتر از تقاضا می‌شود و روند نزولی آغاز می‌شود.

شماتیک روش وایکوف

فاز تراکم و فاز توزیع معروف‌ترین قسمت تئوری وایکوف در بازار ارزهای دیجیتال می‌باشد. به تصویر زیر توجه کنید. در مدل زیر، فاز انباشت و توزیع به چند بخش تقسیم شده‌اند. وایکوف این فازها را به 5 قسمت تقسیم کرده‌است. ( A تا E).

شماتیک فاز انباشت

معرفی روش وایکوف در تحلیل ارزهای دیجیتال

فشار فروش کاهش یافته و روند نزولی کندتر می‌شود. در این قسمت معمولا حجم معاملات افزایش خواهد یافت. حمایت اولیه یا PS محدوده‌ای است که عده‌ای اقدام به خرید می‌کنند اما قدرت آنها به اندازه‌ای نیست که بتواند روند نزولی را متوقف کند.

“اوج فروش” یا SC به دلیل خستگی در سرمایه‌گذاران اتفاق می‌افتد که به این مرحله، مرحله “اوج فروش” گفته می‌شود. این مرحله با ترس و وحشت سرمایه‌گذاران همراه است و معمولا شاهد شکل‌گیری کندل‌های قوی در بازار هستیم. اما این ریزش شدید، بلافاصله توسط یک روند صعودی کوچک جبران می‌شود که در تصویر با AR نمایش داده شده‌است. درواقع محدوده روند خنثی در فاز انباشت، بین SC و AR تشکیل می‌شود. کف این محدوده، قیمت SC و سقف این محدوده، قیمت AR​می‌باشد.

قیمت تست ثانویه که با ST در نمودار زیر نشان داده شده، زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت به نزدیکی SC می‌رسد، این اتفاق به این خاطر می‌افتد که پول هوشمند می‌خواهد بداند روند نزولی واقعا به اتمام رسیده با همچنان فروشنده در بازار وجود دارد. در این بخش حجم معاملات پایین بوده و نوسان زیادی در بازار اتفاق نخواهد افتاد. ST الزاما همان قیمت SC نخواهد بود و ممکن است کمی پایین‌تر از آن قرار بگیرد، مهم نیست. مهم این است که قیمت دوباره باید به سمت SC بازگردد تا مشخص شود فشار فروش کاهش یافته یا همچنان در بازار فروشنده وجود دارد.

بر اساس اصل علت و معلول وایکوف، مرحله B را می‌توان “علت” اتفاق دیگری دانست.

در نهایت، در مرحله B از فاز انباشت، خرید توسط پول هوشمند انجام می‌شود. در واقع علت نامگذاری این فاز، همین مرحله است. در این مرحله، خریدهای عمده توسط پول هوشمند انجام می‌شود. در این مرحله قیمت بین حمایت و مقاومت فاز انباشت بالا و پایین رفته و نوسان می‌کند. شکست‌های فیک در این مرحله انجام می‌شود. قیمت ممکن است چندباری حمایت و مقاومت این محدوده را بشکند اما به سرعت به درون محدوده بازگردد، که به این اتفاق شکست فیک گفته می‌شود.

مرحله C از فاز انباشت به فنر معروف است. در این مرحله قیمت برای آخرین بار شکست فیک رو به پایین را نشان می‌دهد و دیگر پس از این حرکت، قیمت شروع به رشد می‌کند. دلیل این اتفاق این است که پول هوشمند می‌خواهد مطمئن شود که دیگر تعدا کمی فروشنده در بازار باقی مانده و تعداد آنها آنقدر نیست که در روند صعودی، عرضه قابل توجهی به بازار وارد کنند.

مرحله D مرحله ارتباط بین علت و معلول است. این مرحله بین مرحله انباشت یعنی مرحله C و مرحله شکست فاز انباشت یعنی مرحله E می‌باشد.

معمولا در این مرحله افزایش چشمگیر حجم معاملات را شاهد هستیم. در این مرحله آخرین حمایت‌ها از بازار صورت می‌گیرد. این حمایت‌ها را با LSP نشان می‌دهند.

مرحله E آخرین مرحله از فاز انباشت در شماتیک وایکوف می‌باشد. در این مرحله خروج از محدوده انباشت صورت می‌گیرد. با این اتفاق، روند صعودی آغاز خواهد شد.

شماتیک فاز توزیع

به طور کلی فاز توزیع را می‌توان برعکس فاز انباشت در نظر گرفت. در زیر تنها شماتیک آن رو نشان داده‌ایم.

معرفی روش وایکوف در تحلیل ارزهای دیجیتال

آیا روش وایکوف کارایی لازم را دارد؟

در عمل بازار همواره طبق این مدل حرکت نمی‌کند و گاهی بر خلاف این مدل رفتار می‌کند. در واقع فاز انباشت و فاز توزیع در عمل می‌توانند به اشکال بسیار متفاوتی ظاهر شوند و الزاما شباهتی به این مدل ارائه شده نداشته باشند. وایکوف تکنیک‌های بسیار زیادی را برای تشخیص چرخه‌های بازار ارائه داده است.

رویکرد پنج مرحله‌ای وایکوف

وایکوف یه رویکرد پنج مرحله‌ای برای بازار ترسیم کرده است. که اساس آن تعداد بسیار زیادی از تکنیک ها و تئوری‌های او را شامل می‌شود.

  • گام اول – روند را تشخیص دهید!

روند فعلی بازار چیست؟ بازار به کجا خواهد رفت؟ رابطه بین عرضه و تقاضا چگونه است؟

  • گام دوم – قدرت دارایی را مشخص کنید!

قدرت دارایی که قصد معامله آن را دارید را بسنجید، آیا بر خلاف بازار حرکت می‌کند یا در جهت بازار پیش می‌رود؟

  • گام سوم – به دنبال دارایی‌هایی با “علت” کافی باشید!

دلایل کافی برای خرید یک دارایی داشته باشید. آنقدر دلایل محکمی برای صعود بیابید تا ریسک سرمایه‌گذاری خود را کاهش دهید.

  • گام چهارم – مشخص کنید که احتمال آغاز روند جدید چقدر است.

آیا چیزی که اقدام به خرید آن کرده‌اید، آماده صعود است؟ حجم معاملات با تغییرات قیمت همخوانی دارد؟

  • گام پنجم – زمان خرید

گام پنجم تماما در مورد زمان است. آیا از نظر زمانی، نقطه مناسبی برای ورود می‌باشد؟ آیا کل بازار در حال حاضر قادر به آغاز یک روند صعودی یا نزولی جدید هست؟

سخن پایانی

روش وایکوف نزدیک به یک قرن پیش معرفی شده است. اما همچنان این روش مورد استفاده تحلیل گران قرار می‌گیرد. این روش چیزی فراتر از یک اندیکاتور می‌باشد. این روش نیاز به یک بینش عمیق نسبت به بازار دارد. این روش باعث می‌شود که تریدر تصمیم منطقی تری نسبت به نقطه ورود داشته باشد و تا میزان زیادی احساسات را در معاملات خود از بین ببرد.

شناسایی سطوح عرضه و تقاضا در فارکس و بورس ایران

در این مقاله می خواهیم مفاهیمی را باهم بررسی کنیم که نه تنها در انجام معاملات بلکه در کل اقتصاد اهمیت بسزایی دارند – عرضه و تقاضا. طبق معمول، در این مقاله نیز قصد داریم به پاسخ یکسری از سوالات مهم این بخش بپردازیم، این سوالات عبارت اند از: عرضه و تقاضا چیست؟ چگونه می توان عرضه و تقاضا یک ارز را محاسبه کرد؟ عرضه و تقاضا در دنیای واقعی چگونه کار می کند؟ چطور می توانیم عرضه و تقاضا را در معاملات خود دخیل کنیم؟ نواحی عرضه و تقاضا چیست؟ همچنین من، نظر شخصی خودم را درباره یک استراتتژی ساده با شما در میان خواهم گذاشت.

عرضه و تقاضا در اقتصاد

تا زمانی که با مفهوم اصلی عرضه و تقاضا آشنا نشویم، نمی توان در مورد نحوه استفاده از آن در معاملات صحبت کرد. بیشتر افراد تحصیل کرده با این مفهوم در کلاس های اقتصاد دانشگاه آشنا شده اند. امروزه اصول اساسی اقتصاد حتی در مدارس نیز تدریس می شود و من این دوره را در چند مدرسه برگزار می کنم. قبل از اینکه به کاربرد این قوانین بر روی تریدینگ بپردازیم، بیایید این مفاهیم را از نظر منبع اصلی آن یعنی قوانین کلاسیک اقتصاد، بررسی کنیم.

تقاضا، درخواست خریدار یا مصرف کننده برای خرید کالا یا خدمات است. تقاضا از یک طرف نشان دهنده ی نیاز خریدار به کالا یا سرویس مورد نظر بوده و تمایل آنها به خرید این کالا یا سرویس را در یک مبلغ معین نشان می دهد، از طرفی دیگر نشان دهنده ی قدرت خرید تقاضا کنندگان در یک بازه ی قیمتی مشخص است.

عرضه، فرصت و تمایل فروشنده برای ارائه محصولات با یک قیمت مشخص است. از نظر کمی، میزان عرضه، با بررسی اندازه و حجم، مشخص می شود. حجم یا اندازه ی عرضه، میزان کالایی (کالا یا سرویس) است که فروشنده متناسب با در دسترس بودن یا قابلیت تولید، می خواهد برای مدتی معین، با قیمتی مشخص به بازار فروش ارائه دهد.

تعریف: در کل به وضعیت فرصتهای بین خریداران و فروشندگان در یک بازه ی زمانی مشخص، عرضه و تقاضا می گویند.

بر اساس این تعاریف، ما دو قانون اساسی به نام قانون عرضه و قانون تقاضا در اقتصاد داریم. من این قوانین را به طور کامل توضیح نخواهم داد، اما خلاصه از آن را ارائه خواهم کرد. هر چقدر قیمت چیزی گران تر باشد، عرضه آن هم بیشتر خواهد شد و این قانون در مورد تقاضا برعکس است، هر چقدر قیمت یک محصول پایین تر باشد، تمایل خریدار به خرید این محصول نیز بیشتر خواهد شد. ما در طول مدت زندگی روزمره، با این قوانین رو به رو می شویم. اگر به عنوان یک خریدار در فروشگاهی خرید می کنیم، می خواهیم کالاها را با کیفیتی که در نظر داریم، با کمترین قیمت ممکن خریداری کنیم، اگر فروشنده هستیم، علاقه داریم که کالا های خود را به بالاترین قیمت بفروشیم. همچنین یک مفهوم به نام رضایت از عرضه و تقاضا وجود دارد. این مفهوم بدان معناست که عرضه و تقاضا نمی توانند همیشه درحال رشد باشند، دیر یا زود، لحظه ای فرا می رسد که یک نقطه عطف در روند به وجود آید و یا قیمت آن محصول آنقدر گزان می شود که دیگر کسی توان خرید آن را ندارد و یا برعکس تعداد بسیار کمی از یک کالا با قیمنت پایین در بازار وجود دارند و مردم زیادی مایل به خرید آنها هستند.

چگونگی استفاده از این مفاهیم در بازار فارکس:

  1. تقاضا یعنی تمایل به خرید؛
  2. عرضه یعنی تمایل به فروش؛
  3. عرضه و تقاضا می توانند کاهش یا افزایش یابند؛
  4. اصلی ترین عامل تاثیر گذار در عرضه و تقاضا زمان است؛
  5. هر دو عامل عرضه و تقاضا، تابع حجم هستند.

عرضه و تقاضا در بازار بورس

تقاضا در بورس به شرایطی گفته می شود که یک خریدار می خواهد در یک مقطع زمانی خاص، مقداری سهم را با قیمت مناسب خریداری کند.

عرضه در بورس به موقعیتی اطلاق می شود که فروشنده می خواهد در یک بازه زمانی خاص، مقداری سهم را با قیمت مناسب بفروشد.

همانطور که می بینید، این تعاریف تقریبا با تعاریفی که در اقتصاد کلاسیک مطرح کردیم یکسان هستند، اما در اینجا تاکید ویژه ای بر عوامل دخیل در معاملات یعنی حجم و زمان وجود دارد.

چه زمانی تعداد زیادی از شرکت کنندگان بازار تمایل به فروش دارند؟ به نظرم همه جواب این سوال را می دانند – زمانی که قیمت کالا یا سهام مورد نظر به بیشترین حد خود (قله) رسیده باشد. تمایل به خرید در تعداد زیادی از شرکت کنندگان زمانی ایجاد می شود که قیمت سهم یا کالا بسیار پایین آمده باشد. این قانون اساسی بازار می باشد که از آغاز به وجود آمدن اقتصاد وجود دارد – زمانی که گران است بفروش، زمانی که ارزان است بخر.

اما چگونه می توانیم تعیین کنیم که چه زمانی ارزان است و چه زمانی گران؟ در بورس، زمان آنقدر فشرده است که درک وضعیت قیمت در یک لحظه خاص تقریبا غیر ممکن است اما راه هایی نیز وجود دارد و جواب در خود سوال پنهان شده است – جواب سوال زمان است. عرضه و تقاضا یا بهتر بگوییم میل به خرید و فروش همیشه وابستگی واضحی به زمان دارند. تقاضا ممکن است در یک لحظه خاص بیشتر از عرضه باشد و در زمانی دیگر همه چیز به کل تغییر کند. به این ترتیب که اگر می خواهید نواحی عرضه و تقاضا را در نمودار قیمت پیدا کنید باید نحوه گره زدن آنها به یک نقطه در زمان را یاد بگیرید.

نواحی عرضه و تقاضا

نمودار پایین یک ناحیه ی احتمالی عرضه را مشخص کرده است. با توجه به برگشت های قیمت از این سطح، می توان درک کرد که چرا این ناحیه به عنوان ناحیه ی عرضه در نظر گرفته شده است.

ناحیه عرضه، ناحیه ای در نمودار است که با رسیدن قیمت به آن، تعداد و قدرت (تمایل) فروشندگان بیشتر از خریداران می شود. تمایل می تواند با استفاده از حجم تعریف شود، بنابراین در این منطقه، حجم فروش از حجم خرید فرا تر خواهد رفت – و به اصطلاح عدم تعادل عرضه و تقاضا ایجاد شده است. اگر این نسبت در یک لحظه از زمان صحیح باشد، قیمت رشد خود را متوقف کرده و شروع به کاهش خواهد کرد. شاید بزرگترین آرزو هر معامله گر این باشد که چگونه می توان نقطه دقیق این معکوس شدن را مشخص کرد. با بازگشت به نمودار، ما می بینیم که در این منطقه به دلیل عدم وجود تعادل، قیمت در حال معکوس شدن است و قبلا هم این اتفاق 5 بار تکرار شده است.

نمودار بعدی نشان دهنده ناحیه تقاضا می باشد. منطقه تقاضا، ناحیه ای در نمودار است، که با رسیدن قیمت به آن، افزایش تمایل خریداران نسبت به فروشندگان را مشاهده خواهیم کرد یا به عبارتی دیگر حجم خرید بیشتر از حجم فروش می باشد. اگر این نسبت در یک مقطع زمانی خاص صادق باشد، کاهش قیمت متوقف شده و رشد شروع خواهد شد. این هم یک برگشت قیمتی است که این بار در یک بازار نزولی رخ می دهد. یافتن نواحی عرضه و تقاضا کاری است که هر معامله گر باید قادر به انجام دادن آن باشد.

چگونگی کارکرد عرضه و تقاضا

حالا بیایید در مورد خود این نواحی صحبت کنیم. یکی از سوالات متداول مردم عبارت است از: چرا باید این مناطق را به صورت ناحیه در نظر بگیریم؟ برای جواب به این سوال، بیایید تئوری شکل گیری یک پوزیشن در بازار سهام را بررسی کنیم. قیمت در بورس به این علت حرکت می کند که در زمان های مختلف شرکت کنندگان بازار اقدام به خرید و فروش می کنند و طبق پیشبینی خود در سهام های مختلف پول (حجم) واریز می کنند. فرض کنیم، من می خواهم یک سهام را در قیمت 100 بخرم و به نظر من این قیمت برای خرید مناسب است. من یک سفارش به بازار ارسال می کنم که تمایل من به خرید با قیمت 100 را به عنوان یک سفارش خرید ثبت می کند. در همان لحظه، ممکن است فردی وجود داشته باشد که فکر کند قیمت 100 برای فروش بسیار مناسب است. در لحظه ای که قیمت سهم به این عدد رسید، سفارش خرید من و سفارش فروش فرد مقابل در یک زمان اجرا می شود. در آینده، قیمت به جهاتی با حجم های بیشتر حرکت خواهد کرد. اگر من 5 لات در قیمت 100 خریداری کرده باشم، و فروشنده 4 لات در قیمت 100 فروخته باشد، تا زمانی که حجم خرید، بالا تر از حجم فروش باشد، قیمت افزایش خواهد یافت. در چنین حالتی، در یک نقطه خاص حرکت برگشتی خواهیم دید. اما در واقعیت اینگونه نیست. چرا؟ زیرا علاوه بر ما، بازیگران زیادی در بازار در حال فعالیت و انجام کارهای مشابه هستند بنابراین، قیمت بالا و پایین رفته و نقطه عطف واقعی بعد از مدتی رخ خواهد داد. به عبارتی دیگر، ممکن است معامله گران در هر لحظه، قیمت های متفاوتی را برای خرید و فروش مناسب ببینند و هرکدام از آنها نظرات مختلفی راجب قیمت داشته باشند. به همین دلیل است که لحظه برگشت قیمت را به صورت یک سطح در نظر نمی گیریم و آن را همانند یک ناحیه می بینیم و هرچه بازه ی زمانی شما بزرگتر باشد، این نواحی نیز بزرگتر می شوند.

نواحی عرضه و تقاضا نسبت به زمان

علاوه بر حجم معاملات، یک پارامتر مهم دیگر وجود دارد – زمان. بیایید در مورد بازه ی زمانی نمودار (تایم فریم) صحبت کنیم.

در شکل بالا نواحی عرضه و تقاضا در بازه های زمانی مختلف به تصویر کشیده شده اند. نمودار اول از سمت چپ نشان دهنده رفتار قیمت در تایم فریم M1 (یک دقیقه) می باشد. در این نمودار برگشت قیمت از ناحیه ی تقاضا، به صورت واضح قابل مشاهده است. هرچند زمانی که به تایم فریم M15 (پانزده دقیقه) مراجعه می کنیم مشخص می شود که ناحیه ی تعیین شده در تایم فریم یک دقیقه، در بازه های زمانی بالاتر تر، آن قدر ها هم مهم نیست و در هر زمان قیمت می تواند از آن عبور کرده و پایین تر برود چرا که قیمت در راستای حجم قوی تری حرکت می کند که از ناحیه تقاضای قبلی هدایت می شود. زمانی که از تایم فریم H1 (یک ساعته) استفاده می کنیم، می توانیم به وضوح ببینیم که منطقه تقاضا در بازه زمانی M15 چندان قوی نسیت، یک حجم قوی تر نیز وجود دارد که از ناحیه ی تقاضای واقع شده در نمودار یک ساعته، ناشی می شود. بنابراین، می توانیم بازه زمانی را بیشتر و بیشتر افزایش دهیم و در هر کدام ناحیه هایی پیدا خواهیم کرد که قوی تر بوده و از ناحیه هایی که در تایم فریم های کوتاه تر قابل مشاهده بود اهمیت بیشتری دارند.

بر این اساس، ما باید قانون اساسی انجام معاملات بر اساس نواحی عرضه و تقاضا را مشخص کنیم – در هنگام استفاده از این نواحی برای دریافت سیگنال های برگشتی، بهتر است که از یک تایم فریم خاص استفاده کرده و طبق همان تایم فریم معاملات خود را انجام دهید. بیایید این قانون را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم. در ابتدا، اگر ما نواحی تقاضا را در بازه زمانی M15 تعیین کنیم، نمی توانیم از تایم فریم های بالاتر تر و نواحی موجود در آنها استفاده کنیم. دوما، این نواحی، دارای مدت زمان عملیاتی هستند. این بدان معنیست که هر منطقه فقط برای مدت زمان خاصی کاربرد دارد و پس از آن اعتبار خود را از دست خواهد داد. این به دلیل حجم معاملات می باشد. خریدار پوزیشن خرید خود را می بندد و دیگر حجم آن در بازار نشان داده نمی شود بنابراین، تعادل عرضه و تقاضا تغییر می کند. اگر حجمی که ناحیه را به وجود آورده، از بازار خارج شود، دیگر نمیتوان روی آن ناحیه حساب کرد و در این حالت ناحیه به منطقه ای جدید منتقل می شود. بنابراین، نواحی عرضه و تقاضا به زمان حساس می باشند. به عبارت دیگر، ناحیه موجود در تایم فریم M1 بعید است بیشتر از چند ساعت وجود داشته باشد و ناحیه در بازه زمانی 1H تا چند روز به طول می انجامد. بر این اساس، معامله در این مناطق باید در این بازه های زمانی مدریت شده و انجام گردند.

اندیکاتور های نواحی عرضه و تقاضا

اندیکاتور های مختلفی وجود دارد که ادعا دارند می توانند مناطق عرضه و تقاضا را به طور شگفت انگیزی محاسبه کنند. اما برای ارزیابی اثربخشی آنها، عصاره این مفاهیم را بررسی خواهیم گرد. عرضه و تقاضا حجم های خرید و فروش هستند. بنابراین، این اندیکاتور ها باید توانایی محاسبه ی حجم معاملات را داشته باشند (یعنی مقدار واقعی ارز که خرید یا فروخته شده است). من همچنین بارها در مقالات خود عنوان کرده ام که به دلیل غیر تمرکز گرا بودن بازار، نمی توان به اطلاعات مربوط به میزان واقعی حجم ها در بازار فارکس دست یافت. یک بانک دارای تعداد مشخصی سفارش است بانک دیگر هم به اندازه کمتر یا بیشتر سفارشات مختص خود را دارد، حتی اگر سیستم تبادل اطلاعاتی بین بانکی نیز وجود داشته باشد، هرگر نمی توانیم تشخیص دهیم کدام یک از این سفارشات دارای حجم واقعی هستند و کدام یک با استفاده از اهرم شکل گرفته اند. بر این اساس تقریبا ساختن اندیکاتور عرضه و تقاضا امکان پذیر نمی باشد. متاسفانه، تمام این اندیکاتور ها حاصل تخیل وحشتناک نویسندگان آنهاست که اغلب از الگوریتم های ریاضی برای مرزبندی نواحی حمایتی و مقاومتی استفاده می کنند. تنها حجمی که در بازار فارکس قابل ردیابی است فقط حجم تیک ها می باشد (کوچک ترین تغییرات قیمت در واحد زمان). بر اساس حجم تیک ها، می توانیم فرضیاتی در مورد مناطق مشابه (مناطق اشباع خرید و فروش) با نواحی تقاضا و عرضه ارائه دهیم. شما می توانید این مناطق را در اسیلاتور های اصلی مانند RSI و CCI پیدا کنید.

نواحی اندیکاتور RSI

اسیلاتور RSI یک اندیکاتور ناحیه ای می باشد. این اندیکاتور ورود و خروج قیمت را از نواحی اشباع خرید و فروش، اطلاع رسانی می کند. زمانی که این اندیکاتور ها ساخته شدند، نواحی اشباع خرید و فروش نیز برای اولین بار بوجود آمدند. مناطق اشباع خرید زمانی شکل می گیرند که بازار با سفارشات خرید اشباع شده باشد و فروشندگان شروع به عرضه کنند. منطقه اشباع فروش زمانی شکل می گیرد که بازار با سفارشات فروش اشباع شده و خریداران شروع به تقاضا می کنند. اگر این تعاریف را با تعاریف عرضه و تقاضا مقایسه کنیم متوجه می شویم که آنها دقیقا یکسان هستند.

در حقیقت، این اندیکاتور ناحیه هایی با عرضه و تقاضای بیش از حد را مشخص می کند، یعنی دقیقا همان چیزی است که ما به دنبال آن هستیم. هنگامی که خطوط اندیکاتور وارد یکی از نواحی شده و در آنجا باقی بماند، می توان گفت که یک هشدار برگشت قیمت به ما داده شده است و زمانی که خطوط اندیکاتور بالا تر از مرزهای مناطق می رود، اعتقاد بر این است که سیگنال برگشت قیمت، شروع به شکل گیری کرده است.

استراتژی برگشت قیمت بر اساس نواحی عرضه و تقاضا

برای پایان دادن این مقاله در مورد عرضه و تقاضا، میخواهم شما را با یک استراتژی ساده که می توانید از آن در فارکس استفاده کنید عرضه و تقاضا چیست؟ آشنا کنم.

برای استفاده از این استراتژی، به یک جفت ارز و اندیکاتور RSI نیاز داریم. بازه زمانی نمودار قیمت چندان مهم نیست، اما نباید خیلی کوتاه باشد. من 30 دقیقه را انتخاب می کنم. دوره اندیکاتور را روی میزان استاندارد آن یعنی 14 تنظیم می کنیم.

دریافت سیگنال

برای دریافت سیگنال، به یک منطقه بالقوه در نمودار قیمت نیاز داریم تا آن را با نواحی اشباع اندیکاتور تطبیق دهیم:

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا